پیام فارس

آخرين مطالب

دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس فرهنگي

دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس
  بزرگنمايي:

پیام فارس - مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی، زاده‌ 341 هجری قمری، شاعر قرن چهارم هجری قمری است و اهل مرو در خراسان آن روز و ترکمنستان امروز، که در اواخر دوره سامانیان و اوایل دوره غزنویان می‌زیسته‌ است. نظامی عروضی نام او را در کتاب چهارمقاله به‌صورت ابوالحسن کسایی آورده‌ و باخرزی از او به نام ابوالحسن مروزی نام برده و اسم کامل او چنین ذکر شده‌است: «ابوالحسن علی بن محمد الکسایی المجتهد المقیم به نسف و مروزی الاصل». در روزگار کسایی قدرت و شوکت سامانیان رو به زوال بود و غزنویان پا به عرصه می‌گذاشتند؛ و این تغییر حکومت با درگیری‌ها و خونریزی‌ها و ناآرامی‌های زیادی در منطقه خراسان همراه بود. او هم در ابتدا مانند شاعران هم عصر خود در مدح شاهان اشعاری داشت، اما بعد از گذشتن روزگار سامانیان از این کار ابراز پشیمانی کرد. شاید این شعر او که سال‌ها در کتاب‌های درسی نیز بود آشناترین ابیات او برای همگان باشد: مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد؟ جز شیر خداوند جهان، حیدر کرّار این دین هُدی را به مثل دایره‌ای دان پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار علمِ همه عالم به علی داد پیمبر چون ابرِ بهاری که دهد سیل به گلزار دیوان کسایی مروزی تا قرن ششم در دسترس بوده و بعدها متأسفانه از میان رفته است. در مجموع اشعار باقیمانده از او حدود سیصد بیت است، که مضامین آنها غالباً وصف طبیعت و تغزل، مدح و منقبت و سوگنامه، زهد و حکمت و گاهی طنز است. به گفته عوفی: «اکثر اشعار او در زهد و وعظ است، و در مناقب اهل بیت نبوت.» او اولین شاعری است که از واقعه غدیر و سوگ سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام در شعر خود یاد کرده است. اشعار مذهبی او بیش از جنبه‌ی شعری و ادبی، از نظر تاریخ اجتماعی ایران و پیشینه‌ی انتشار شیوه‌های گونه‌گون فکری در خراسان اهمیت دارد. مانند قصیده‌ای که در فضل امیرالمؤمنین سروده است و در ابیات مختلف آن به آیات و روایتی اشاره دارد: آیه 23 سوره شورا، که به آیه مودت معروف است، آیه 61 سوره آل عمران، که به داستان مباهله رسول خدا صلی الله علیه و آله اشاره دارد و در آن امیرالمومنین نفس نبی اکرم نامیده می‌شود، و بالاخره روایتی از جنگ احد که در تفسیر آیه 122 سوره آل‌عمران آمده و در آن آمده است که جبرئیل امین از آسمان آواز درداده است «لاسیف الا ذوالفقار و لافتی الا علی». در زیر ابیاتی از این قصیده را با هم می‌خوانیم: فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل‌تر اوست فضل آن رکن مسلمانی، امام المتّقین فضل زین الاصفیا، داماد فخر انبیا کآفریدش خالقِ خلق آفرین از آفرین ای نواصب، گر ندانی فضل سرّ ذوالجلال آیت قُربی نگه کن و آن ِ اصحاب الیمین قل تعالو ندع بر خوان، ور ندانی گوش دار لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین لا فتی الّا علی برخوان و تفسیرش بدان یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الامین؟ آن نبی، وز انبیا کس نی به علم او را نظر وین ولی، وز اولیا کس نی به فضل او را قرین آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم بدیع وین امام امت آمد، وز همه امت گزین آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام وین معین دین و دنیا، وز منازل بی معین از متابع گشتن او حور یابی یا بهشت وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین ای به دست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر تکیه کرده بر گمان، برگشته از عین الیقین گر نجات خویش خواهی، در سفینه نوح شو چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین گر نیاسایی تو هرگز، روزه نگشایی به روز، وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین، بی تولّا بر علی و آل او دوزخ تو راست خوار و بی تسلیمی از تسنیم و از خلد برین هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّی مکین ای به کرسی بر نشسته، آیت الکرسی به دست نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین گر به تخت و گاه و کرسی غرّه خواهی گشت، خیز سجده کن کرسی‌گران را در نگارستان چین سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین و تگین منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید حق صادق کی شناسد وانِ زین العابدین؟ مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟ کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین ای کسایی، هیچ مندیش از نواصب وز عدو تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین؟ در انتهای این قصیده با شجاعت تمام و بر خلاف رویه مرسوم شُعَرای وقت که عمدتاً مدح کننده درباریان و شاهان بودند، به جای مدح سلاطین به سرزنش و نکوهش جایگاه آنها در برابر اهل بیت می‌پردازد. تگسین و تگین از القاب شاهان غزنوی و معتصم و مستعین از القاب خلفای عباسی است؛ در عین حال ناصبیان و نفی کنندگان اهل بیت را هم نکوهش کرده و طرد می‌کند. صفحه قرآن خطی از آیه 23 سوره شورا او در قصیده‌ سوگنامه با مطلع: «بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا / آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا» پس از ذکر زیبایی‌های بهار و شکفتن گل‌ها و سبز شدن دشت و دمن آغاز به ذکر مصیبت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام می‌کند و می‌گوید: عالم بهشت گشته عنبرسرشت گشته کاشانه زشت گشته صحرا چو روی حورا ای سبزه‌ی خجسته از دست برف جسته آراسته نشسته چون صورت مُهنّا دانم که پرنگاری سیراب و آبداری چون نقش نوبَهاری آزاده‌طبع و برنا گر تخت خسروانی ور نقش چینیانی ور جوی مولیانی پیرایه‌ی بخارا هم نگذرم سوی تو هم ننگرم سوی تو دل ناورم سوی تو اینک چک تبرّا کاین مشکبوی عالم وین نوبهار خرم بر ما چنان شد از غم چون گور تنگ و تنها بیزارم از پیاله وز ارغوان و لاله ما و خروش و ناله کنجی گرفته مأوا دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا میراث مصطفی را فرزند مرتضی را مقتول کربلا را تازه کنم تولّا آن نازش محمد پیغمبر مؤیَّد آن سید ممجّد شمع و چراغ دنیا آن میر سربریده در خاک خوابَنیده از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا تنها و دلشکسته بر خویشتن گرسته از خان و مان گسسته وز اهل بیت آبا مجروح خیره گشته ایام تیره گشته بدخواه چیره گشته بی‌رحم و بی‌محابا بی‌شرم شمر کافر ملعون سنان ابتر لشکر زده برو بر چون حاجیان بطحا تیغ جفا کشیده بوق ستم دمیده بی‌آب کرده دیده تازه شده معادا آن کور بسته مطرد بی‌طوع گشته مرتد بر عترت محمد چون ترک غزّ و یغما صفین و بدر و خندق حجت گرفته با حق خیل یزید احمق یک یک به خونْش کوشا پاکیزه آل یاسین گمراه و زار و مسکین وان کینه‌های پیشین آن روز گشته پیدا آن پنج‌ماهه کودک باری چه کرد ویحک! کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا بیچاره شهربانو مصقول کرده زانو بیجاده گشته لؤلؤ بر درد ناشکیبا آن زینب غریوان اندر میان دیوان آل زیاد و مروان نظّاره گشته عمداً مؤمن چنین تمنی هرگز کند؟ نگو، نی! چونین نکرد مانی، نه هیچ گبر و ترسا آن بی‌وفا و غافل غره شده به باطل ابلیس‌وار و جاهل کرده به کفر مبدا رفت و گذاشت گیهان دید آن بزرگ برهان وین رازهای پنهان پیدا کنند فردا تخم جهان بی‌بر این است و زین فزون‌تر کهتر عدوی مهتر نادان عدوی دانا بر مقتل ای کسایی برهان همی نمایی گر هم بر این بپایی بی‌خار گشت خرما مؤمن درم پذیرد تا شمع دین بمیرد ترسا به زر بگیرد سمّ خر مسیحا تا زنده‌ای چنین کن دل‌های ما حزین کن پیوسته آفرین کن بر اهل بیت زهرا از لحاظ واژگان، شعر کسایی نمونه کاملی است از سبک خراسانی که کلمات و صورتِ کهن افعال مانند ویحک، مفاجا، گیهان، خوابَنیده، پاییدن، گِرِسته و… رایج بوده است. آیه مودت، نقش شده بر درب حرم حضرت ابالفضل العباس تاریخ و زمان مرگ این‌شاعر پارسی‌سرا مشخص نیست. اما قصیده‌ای در پنجاه سالگی خود سروده و از آن رو گفته می‌شود مرگ کسایی مسلماً پس از سال 390 هجری رخ داده است. کد خبر 6005631 طاهره تهرانی

مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی، زاده‌ 341 هجری قمری، شاعر قرن چهارم هجری قمری است و اهل مرو در خراسان آن روز و ترکمنستان امروز، که در اواخر دوره سامانیان و اوایل دوره غزنویان می‌زیسته‌ است. نظامی عروضی نام او را در کتاب چهارمقاله به‌صورت ابوالحسن کسایی آورده‌ و باخرزی از او به نام ابوالحسن مروزی نام برده و اسم کامل او چنین ذکر شده‌است: «ابوالحسن علی بن محمد الکسایی المجتهد المقیم به نسف و مروزی الاصل».
در روزگار کسایی قدرت و شوکت سامانیان رو به زوال بود و غزنویان پا به عرصه می‌گذاشتند؛ و این تغییر حکومت با درگیری‌ها و خونریزی‌ها و ناآرامی‌های زیادی در منطقه خراسان همراه بود. او هم در ابتدا مانند شاعران هم عصر خود در مدح شاهان اشعاری داشت، اما بعد از گذشتن روزگار سامانیان از این کار ابراز پشیمانی کرد. شاید این شعر او که سال‌ها در کتاب‌های درسی نیز بود آشناترین ابیات او برای همگان باشد:
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد؟
جز شیر خداوند جهان، حیدر کرّار
این دین هُدی را به مثل دایره‌ای دان
پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار
علمِ همه عالم به علی داد پیمبر
چون ابرِ بهاری که دهد سیل به گلزار

پیام فارس

دیوان کسایی مروزی تا قرن ششم در دسترس بوده و بعدها متأسفانه از میان رفته است. در مجموع اشعار باقیمانده از او حدود سیصد بیت است، که مضامین آنها غالباً وصف طبیعت و تغزل، مدح و منقبت و سوگنامه، زهد و حکمت و گاهی طنز است. به گفته عوفی: «اکثر اشعار او در زهد و وعظ است، و در مناقب اهل بیت نبوت.» او اولین شاعری است که از واقعه غدیر و سوگ سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام در شعر خود یاد کرده است.
اشعار مذهبی او بیش از جنبه‌ی شعری و ادبی، از نظر تاریخ اجتماعی ایران و پیشینه‌ی انتشار شیوه‌های گونه‌گون فکری در خراسان اهمیت دارد. مانند قصیده‌ای که در فضل امیرالمؤمنین سروده است و در ابیات مختلف آن به آیات و روایتی اشاره دارد: آیه 23 سوره شورا، که به آیه مودت معروف است، آیه 61 سوره آل عمران، که به داستان مباهله رسول خدا صلی الله علیه و آله اشاره دارد و در آن امیرالمومنین نفس نبی اکرم نامیده می‌شود، و بالاخره روایتی از جنگ احد که در تفسیر آیه 122 سوره آل‌عمران آمده و در آن آمده است که جبرئیل امین از آسمان آواز درداده است «لاسیف الا ذوالفقار و لافتی الا علی». در زیر ابیاتی از این قصیده را با هم می‌خوانیم:
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل‌تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی، امام المتّقین
فضل زین الاصفیا، داماد فخر انبیا
کآفریدش خالقِ خلق آفرین از آفرین
ای نواصب، گر ندانی فضل سرّ ذوالجلال
آیت قُربی نگه کن و آن ِ اصحاب الیمین
قل تعالو ندع بر خوان، ور ندانی گوش دار
لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین
لا فتی الّا علی برخوان و تفسیرش بدان
یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الامین؟
آن نبی، وز انبیا کس نی به علم او را نظر
وین ولی، وز اولیا کس نی به فضل او را قرین
آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم بدیع
وین امام امت آمد، وز همه امت گزین
آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام
وین معین دین و دنیا، وز منازل بی معین
از متابع گشتن او حور یابی یا بهشت
وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین
ای به دست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر
تکیه کرده بر گمان، برگشته از عین الیقین
گر نجات خویش خواهی، در سفینه نوح شو
چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین
دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس
گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین
گر نیاسایی تو هرگز، روزه نگشایی به روز،
وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین،
بی تولّا بر علی و آل او دوزخ تو راست
خوار و بی تسلیمی از تسنیم و از خلد برین
هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد
نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّی مکین
ای به کرسی بر نشسته، آیت الکرسی به دست
نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین
گر به تخت و گاه و کرسی غرّه خواهی گشت، خیز
سجده کن کرسی‌گران را در نگارستان چین
سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت
سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین و تگین
منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید
حق صادق کی شناسد وانِ زین العابدین؟
مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا
یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟
کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان
وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین
ای کسایی، هیچ مندیش از نواصب وز عدو
تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین؟
در انتهای این قصیده با شجاعت تمام و بر خلاف رویه مرسوم شُعَرای وقت که عمدتاً مدح کننده درباریان و شاهان بودند، به جای مدح سلاطین به سرزنش و نکوهش جایگاه آنها در برابر اهل بیت می‌پردازد. تگسین و تگین از القاب شاهان غزنوی و معتصم و مستعین از القاب خلفای عباسی است؛ در عین حال ناصبیان و نفی کنندگان اهل بیت را هم نکوهش کرده و طرد می‌کند.

پیام فارس

او در قصیده‌ سوگنامه با مطلع: «بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا / آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا» پس از ذکر زیبایی‌های بهار و شکفتن گل‌ها و سبز شدن دشت و دمن آغاز به ذکر مصیبت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام می‌کند و می‌گوید:
عالم بهشت گشته عنبرسرشت گشته
کاشانه زشت گشته صحرا چو روی حورا
ای سبزه‌ی خجسته از دست برف جسته
آراسته نشسته چون صورت مُهنّا
دانم که پرنگاری سیراب و آبداری
چون نقش نوبَهاری آزاده‌طبع و برنا
گر تخت خسروانی ور نقش چینیانی
ور جوی مولیانی پیرایه‌ی بخارا
هم نگذرم سوی تو هم ننگرم سوی تو
دل ناورم سوی تو اینک چک تبرّا
کاین مشکبوی عالم وین نوبهار خرم
بر ما چنان شد از غم چون گور تنگ و تنها
بیزارم از پیاله وز ارغوان و لاله
ما و خروش و ناله کنجی گرفته مأوا
دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولّا
آن نازش محمد پیغمبر مؤیَّد
آن سید ممجّد شمع و چراغ دنیا
آن میر سربریده در خاک خوابَنیده
از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا
تنها و دلشکسته بر خویشتن گرسته
از خان و مان گسسته وز اهل بیت آبا
مجروح خیره گشته ایام تیره گشته
بدخواه چیره گشته بی‌رحم و بی‌محابا
بی‌شرم شمر کافر ملعون سنان ابتر
لشکر زده برو بر چون حاجیان بطحا
تیغ جفا کشیده بوق ستم دمیده
بی‌آب کرده دیده تازه شده معادا
آن کور بسته مطرد بی‌طوع گشته مرتد
بر عترت محمد چون ترک غزّ و یغما
صفین و بدر و خندق حجت گرفته با حق
خیل یزید احمق یک یک به خونْش کوشا
پاکیزه آل یاسین گمراه و زار و مسکین
وان کینه‌های پیشین آن روز گشته پیدا
آن پنج‌ماهه کودک باری چه کرد ویحک!
کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا
بیچاره شهربانو مصقول کرده زانو
بیجاده گشته لؤلؤ بر درد ناشکیبا
آن زینب غریوان اندر میان دیوان
آل زیاد و مروان نظّاره گشته عمداً
مؤمن چنین تمنی هرگز کند؟ نگو، نی!
چونین نکرد مانی، نه هیچ گبر و ترسا
آن بی‌وفا و غافل غره شده به باطل
ابلیس‌وار و جاهل کرده به کفر مبدا
رفت و گذاشت گیهان دید آن بزرگ برهان
وین رازهای پنهان پیدا کنند فردا
تخم جهان بی‌بر این است و زین فزون‌تر
کهتر عدوی مهتر نادان عدوی دانا
بر مقتل ای کسایی برهان همی نمایی
گر هم بر این بپایی بی‌خار گشت خرما
مؤمن درم پذیرد تا شمع دین بمیرد
ترسا به زر بگیرد سمّ خر مسیحا
تا زنده‌ای چنین کن دل‌های ما حزین کن
پیوسته آفرین کن بر اهل بیت زهرا
از لحاظ واژگان، شعر کسایی نمونه کاملی است از سبک خراسانی که کلمات و صورتِ کهن افعال مانند ویحک، مفاجا، گیهان، خوابَنیده، پاییدن، گِرِسته و… رایج بوده است.

پیام فارس

کد خبر 6005631

پیام فارس

لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/788501/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

علامت استاد حقیقی داشتن تزکیه برای تسخیر قلوب است

روایت مهر از شهرک چوبی امامزاده ابراهیم(ع) شفت

شیراز میراث‌دار فرهنگ غنی و شهر انسان‌های معتدل است

باشگاه استقلال پلمب شد

علمای ربانی در برخی نقاط مهجورند/ حجاب از معضلات کف جامعه است

شیراز چکیده تمام افکار بزرگان است

باشگاه استقلال پلمپ شد | ادامه اتفاقات عجیب با رفتن خطیر به باشگاه

(ویدیو) ظریف تحلیل کرد؛ مهمترین کاری که باید پس از بحران غزه انجام می‌دادیم

بارش باران، نقش رستم را تعطیل کرد

کار ترانشه حاجی آباد به دستگاه قضا رسید

«یسنا» زنده پیدا شد + فیلم

جزییات حادثه مسمومیت پزشکان در مهمانی شیراز/ یک پزشک: مسمومیت با «متانول» نبوده/ هیچ‌کس به کما نرفته؛ خبر نارسایی کلیوی چند تن دیگر کذب است؛ این اشخاص به درخواست خودشان دیالیز شدند

همایش شهدا و تقریب برگزار می شود/ شهدای تقریب از افتخارات ما هستند

خیزش دانشجویان جهان مهر تأییدی بر متخاصم بودن صهیونیست ها است

حب به اهل بیت موجب تقریب است

امسال میراث مکتوب علمای اهل‌سنت آذربایجان‌غربی ثبت می‌شود

شیراز با برد مقابل صدرنشین خندید

اتفاقی عجیب که هواداران استقلال را شوکه کرد

محاصره کارخانه اسلحه‌سازی حامی رژیم صهیونیستی در انگلیس

پرنده کفچه نوک در سد درودزن شیراز (فیلم)

نسخه جدید بن‌سلمان- بایدن برای تغییر چهره منطقه

کنایه «عصر ایران» به دولت: تعداد کارخانه‌های احیاشده هر بار هزارتا زیادتر می‌شود

آخرین وضعیت متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان

گام بلند فجر به‌سوی صعود با شکست صدرنشین/چادرملو بالأخره برد

درخواست حماس برای فشار بر تل آویو جهت تعیین تکلیف اسرای غزه

لزوم بهره‌گیری از نظر سرمایه‌گذاران در تصمیم‌گیری‌های قانونی مرتبط با مناطق آزاد

جنجال قرارداد چینی شهرداری تهران؛ شفافیت کجاست؟

نماینده کارگران در شورای عالی کار: روشنگری هم «تحریک» محسوب می‌شود

کاهش التهاب مفصل زانو با تزریق کورتون

حقایق جالب درباره چپ دست‌ها

احتمال بیکار ماندن جوانان در کدام استان بیشتر است؟

قیمت جدید تخم‌مرغ؛ هر شانه چند؟

لیگ یک: خیبر صدرنشین در شیراز کنده شد!

ستون سرکوب

جنگ کریدورها در خاورمیانه

پرونده باز بابک زنجانی در افکار عمومی

یک موضوع مهم درباره آلرژی که خیلی‌ها نمی‌دانند

قیمت انواع شکر بسته بندی موجود در بازار

رشد وحشتناک نقدینگی طی 22 سال

باشگاه استقلال پلمپ شد

اثبات حقانیت مواضع ایران درباره آمریکا

تحلیل ظریف از نقشه ضدایرانی

ترمز گرانی مسکن در «شیپور» و «دیوار» کشیده می‌شود

حقایقی درباره تأثیر دارو‌های غضروف ساز

چند درصد چک‌ها در اسفند 1402 برگشت خورد؟

نرخ بهره بین بانکی اندکی کاهش یافت

مقام مسئول: کانال های تلگرامی دنبال سود جویی و بهم ریختن بازار ارز بودند

بیمه دی یکی از فرصت های خوب سرمایه گذاری در سال 1403

معاون طرح و توسعه بیمه مرکزی: ارزش آفرینی برای مشتریان، جریان پایدار رشد صنعت بیمه است

هم میهن: متهم کیست؟