پیام فارس
غدير ، ميراث گرانسنگ اسلام، در صدف گوهر ولايت
يکشنبه 28 شهريور 1395 - 9:26:36 AM
ايرنا
فارس انلاين- شکوه نغمه هاي توحيد و آواي رساي لااله الا الله ، جاهليت عربستان را در هم فرو مي ريخت و قدرت پوشالي اشرافيت را در هم مي شکست، گويي بيکران در بيکران عالم هستي ، قطره اي در برابر درياي جود وجود اويند، مناسک حج به پايان رسيده وکاروانها در مسير بازگشت مي باشند، بيابان و سنگهاي تفيده و ريگهاي گداخته، و نسيمي که گاه به گاه ابهت صحرا را پيش چشم ها مي آرايد.
خرد در زمزم حج مطهر شده ، جانها در ميقات عرفات آراسته گرديده، انديشه در مناجاتهاي خلوت مشعر، پروريده ، و دلها در ميقات منا به تقصير تعلق پرداخته ، غدير در راه است.
کاروانها به دستور پيامبر در مسيري که آن حضرت تعيين فرموده به موطن خويش باز مي گردند، حتي اهالي يمن مکلف بر آنند تا با ديگر کاروانها همراه شوند، سکوت پر رمز و راز صحرا که گاه با صداي زنگ شترها مي شکند و گاه تسليم تندر عبور اسب هاي تازه نفس مي شود، در خاموشي مبهوت کوير، ندايي را زمزمه مي کرد: بگذر و نترس از مغيلاني که پاهايت را خواهد خست، بگذر و هراس نداشته باش از صليبي که بر دارت خواهد زد، بگذار منجنيق نفرت نمرود ترا در آتش افکند و فتنه باعور، موسي عمرانت را بيازارد، با غدير همراه شو و دستهايت را به نشانه پذيرش ولايت رو به آسمان بگشا تا ببيني چگونه آنسو تر از حصار تنگ ناسوت ،کعبه چشم به راه تست، و در آسمان هفتم، روح قدسي عيسي پذيراي تو خواهد بود .
بگذار ابراهيم انديشه ات ،خنکاي نسيم گلستان را احساس کند يوشع ايمان ،زنگار مکر ` أَخْلَدَ إِلَي الأرْض بلعم را از قبيله ي وجودت يزدايد ، غدير در راه است.
آفتاب حيات پيامبر آخرين پرتوهايش را در دامن افق ترسيم مي کند، آخرين حج، آخرين لبيکها، بيست و سه سال روزگاري که با زخمها و رنجها گذشته است، حوادث تلخ و شيرين بسياري تاريخ اسلام را براي هميشه ماندگار کرده است و اينک قرب غروب خورشيد وجود مقدس پيامبر (ص) ، علي (ع) را آزار مي دهد، نگراني فردا، فتنه آشوبگران، آتش زير خاکستري که در انتظار طوفان رحلت پيامبر(ص) ،چشم به راه فرصتي است تا فتنه بيدادش ، عمارت اسلام را فرو ريزد، و علي(ع) که راز سکوت سنگين محمد (ص) را مي داند بي تاب از اين خاموشي لب به دندان صبر مي گزد.
واقعه اي بزرگ و حادثه اي شگفت در راه است ، اينک غدير خم، صحرايي بي آب و علف ، تيغ هاي گزنده آفتاب در نيمروز گرمي که قرار از دل صحرا مي ربود، وضعيت نامساعدي را بر کاروانها تحميل و تعجيل را در آنها ايجاب مي نمود، ميعاد آئينه دار وحي با جبرائيل، توقف ناگهاني پيامبر(ص) حکايتگر ماموريتي الهي است، يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ ، پرسش ها آغاز مي شود، پيش رفته ها بايد به عقب بازگردند، و آنها که در قفاي کاروانند بايد بيايند، وديعه رسالت در ميقات ذي الحجه ؛ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي؛ أَهْلَ بَيْتِي، ختم رسالت به تکميل امر ولايت ، بندهاي تعصب را بايد از پاي گشود، ميراث گرانسنگ اسلام، در صدف گوهر ولايت، آري در برهوتي که سايه ها نيز از آفتاب مي گريزند و صخره ها پيش حدّت گرما تاب ايستادن ندارند ، در گرماگرم روزهاي طاقت فرساي کوير، آنجا که در برابر خشونت طبيعت ،جز عناد مغيلان هيچ کس را قوت حيات و جرات بيات نيست،بايد ايستاد و از چشمه هاي زلال وحي جرعه هاي ولايت نوشيد و از جام ساقي کوثر روح تشنه خويش را سيراب کرد.
ديگر بار در کرانه تاريخ اسلام و در افق افتخارات 14 قرن حيات طيبه آئيني که آراسته با شهادت است و آکنده از شجاعت،عيد ولايت بر دميده است، عقاب انديشه بي تاب پرواز در لاجوردي افق تاريخ اسلام و بال گشودن در وسعت آبي آسمان غدير است، اما بلنداي آسمان پيش سخاوت بزرگ مردي که هستي خويش را فديه تعالي انسان و معراج بشريت نمود وه که چه کوچک و بيمقدار است، آري عظمت روح خدائي در کالبد انساني، مردي امّي که تاريخ را براي ابديت پيش ژرفاي وجود و بزرگي روح بلند خويش به زانو درآورد، هر وجدان بيدار و روح آگاهي را به تکريم برمي انگيزد تا در مکتب اسلام پيشاني خرد از خشوع بر زمين ادب نهد و قلم انديشه را از جوهر جوهره ي ناب ولايت نويسا کند.

http://www.Fars-Online.ir/fa/News/3957/غدير-،-ميراث-گرانسنگ-اسلام،-در-صدف-گوهر-ولايت
بستن   چاپ