پیام فارس
داستان پلاسکو، شيراز و ما
چهارشنبه 13 بهمن 1395 - 10:46:14 AM
افسانه
فارس انلاين- هفته اي که گذشت، يکي از اولين بناهاي بلندمرتبه تجاري تهران در آتش سوخت، فروريخت و کام ملتي که آتش نشانانِ جان فشانش را از دست داد، تلخ کرد. ساختماني که مي توانست با تدبير شهرداري، نظام مهندسي، شوراي شهر تهران و... نمادي از ساختمان سازي مدرن ايران بماند.
هرچند از عمر بالاي اين سازه، بسيار گفته شد و عده اي کوشيدند تا عامل اصلي حادثه را قدمت ساختمان و کهنگيِ آن بيان کنند، اما مگر کم اند ساختمان هايي با عمري بسيار بيشتر - حتي تا دو يا سه برابر - در شهرهاي بزرگ دنيا که هنوز سر پا ايستاده اند؟ عمر مفيد ساختمان ها به دليل فقدان نظارت مناسب و کافي از سوي شهرداري ها، خصوصا در شهرهاي بزرگ، بسيار کمتر از چيزي است که بايد باشد. از سازه هاي با عمر بالا که بگذريم، متأسفانه نبودِ ايمني حتي در بناهايي که در همين سالهاي اخير ايجاد شده، باز به همان دليلي که اشاره شد، به سادگي ديده مي شود.
از آنجا که مشابه اتفاق ساختمان پلاسکو، مي تواند در شهرهاي ديگر کشورمان چون شيراز و مشهد و اصفهان نيز رخ دهد؛ سازمان هاي مربوط و نهادهاي مسئول، علي الخصوص شهرداري ها، بايد براي جلوگيري از وقوع چنين حوادثي گامهاي جدي بردارند. آنچه در روزهاي پس از واقعه پلاسکو گفتند يا نوشتند و شنيديم و خوانديم، مي رسانَد که مشکل، فقدان قانون و نبود آيين نامه نيست؛ بلکه بي توجهي به همان قوانين موجود است که مشکل ساخته و خطر آفريده است. قانون هست اما پاي نظارت است که مي لنگد؛ قانون هست اما بايد نظارتي قوي و کارساز در کار باشد، تا بدان عمل شود.
آيا نبودِ سيستم واحد مديريتي در شهرهاي بزرگ، تعدد و تکثر کانون هاي تصميم گير، کمبود اطلاعات کافي و لازم در بحث مديريت بحران در مقياس کشوري و شهري، عدم همخواني شرايط زيرساختي و مهارت هاي امدادي ما با خطرات و مخاطراتِ پيش آمده و پيش رو، ضعف آموزش و فرهنگ سازي براي مواجهه مناسب شهروندان با حوادثي نظير پلاسکو - تا ديگر به ازدحام و اشتياق به سلفي گرفتن و جلوگيري از ورود امدادگران به صحنه حادثه منجر نگردد - و... به ما اين اجازه را نمي دهد که نگران از فرداي خود، همين امروز مديران را به پاسخ بگيريم؟ آيا آتش نشاني و ديگر گروه هاي امدادرسان در شهرهاي ما از امکاناتي کافي و تجهيزاتي روزآمد متناسب با حوادث احتمالي بهره مندند؟ آيا ضوابط ايمني - لااقل همانگونه که در مقررات آمده - در بناهاي شهري رعايت مي گردد؟ آيا شهرداري ها آنطور که بايد، بر اجراي اين ضوابط نظارت دارند؟ آيا ميان اين حجم گسترده از بلندمرتبه سازي ها در مراکز پرجمعيت شهري با تجهيزات ايمني و امدادي که در دسترس ماست، توازني برقرار است؟
ما ايرانيان در گذر از حوادث پرشمار، در همين سالها نشان داده ايم که حافظه تاريخي خوبي نداريم. هنگام پيش آمدها و بلايا، چند روزي به هيجان مي آييم؛ از بحران مي گوييم و از عمقِ مصيبت مي ناليم؛ مسئولان نيز همپاي مردم به تکاپو مي افتند و از علاج زودهنگام مي گويند؛ اما چه زود همه چيز براي همه مان فراموش مي شود و به زندگي عادي باز مي گرديم و تا حادثه اي ديگر خاموش مي مانيم. بگذريم که متأسفانه حوادثي شبيه پلاسکو، برخورد قطارها و ... خيلي زود رنگ سياست به خود مي گيرد و دست آويزي مي شود براي مچ گيري ها و گروکشي هاي سياسي؛ حال آنکه بايد بکوشيم براي جلوگيري از تکرار اين حوادث، با ريشه يابي دقيق عوامل و زمينه هاي اتفاق، رفع خطر و دفع مخاطره احتمالي در آينده، به صورت مطالبه اي عمومي در بين ما درآيد.
اما شيراز؛ بافت تاريخيِ وسيع، فرسودگي بناها و سازه هاي کهنه در شيراز از يکسو، وجود برخي ساختمان ها با عمر بالا در نقاط پر تردد شهر و بعضي مجتمع هاي تجاري فاقد ايمني لازم - چون مجتمع زيتون در چهارراه پارامونت که همچنان پايان کار ندارد و بسياي مسائل ايمني در آن رعايت نشده است - از سوي ديگر؛ تبديل شدنِ ساختمان هايي با کاربري مسکوني در دل شهر به انباري از انواع کالاها با قابليت اشتعال و انفجار از طرفي، و وجود سکونت گاه هاي غيررسمي در اطراف شيراز که عموماً قشر ضعيف را در حاشيه شهر در خود جاي داده و از حداقل امکانات ضروري براي مقابله با خطرات بي بهره است، همه مان را نگران ساخته تا اگر روزي خداي ناکرده زلزله اي يا آتش سوزي و انفجاري در اين شهر اتفاق افتاد، چه بايد کنيم! نگراني هاي اين روزهاي مردم و صحبت از خطرخيزيِ مکان هايي چون بازار وکيل در قلب شهر که راه هاي دسترسي براي امدادرساني به آن به هيچ روي مناسب نيست، و يا عدم وجود ايستگاه آتش نشاني در شهرک صنعتي شيراز، از همين جنس است؛ و اگر بدانيم نگراني نه فقط براي ساختمان هاي تجاري قديمي و بافت کهنه شهري است، که حتي مجموعه هاي تجاري نوساخته و مجتمع هاي مسکوني ساخته انبوه سازان را هم در گوشه گوشه شهر شامل ميشود، کار از اينها سخت تر مي شود. مديرعامل سازمان آتش نشاني شيراز گفته: `بسياري از مجتمع هاي تجاري و کارخانه هاي شهرک صنعتي شيراز هشدارهاي آتش نشاني را دريافت کرده و کاري نکرده اند! مانند مجتمع زيتون و دو کارخانه در شهرک صنعتي... برخي انبوه سازان در زمان گرفتن پايان کار ساختمان ها در شيراز، تجهيزات مهار آتش را در اين سازه ها نصب مي کنند و بعد از دريافت مجوز، تجهيزات را جدا کرده و در ساختمان هاي ديگري که مي سازند، به کار مي برند!`
اين ها همه محتاج نقد سياست هايي است که چنين شهري را برايمان ساخته است. شوراي اسلامي شهر، شهرداري، سازمان نظام مهندسي ساختمان، ميراث فرهنگي و... بايد تا دير نشده فکري کنند! از شناسايي نقاط آسيب پذير وتخصيص اعتبارات کافي براي ايمن سازي ساختمان ها و فضاهاي شهري گرفته تا مقاوم سازي و بهسازي بافت هاي فرسوده شهري، آنهم به صورت دقيق و کارشناسي شده و نه با رويه اي شعاري و انتخاباتي. نبايد گذاشت شهرسازي واقعي، فداي مصالح برخي افراد و گروه ها شود.

http://www.Fars-Online.ir/fa/News/4421/داستان-پلاسکو،-شيراز-و-ما
بستن   چاپ