پیام فارس
از صحنه هايي که روضه مُصوّر بودند تا غربت کودکي که با مظلوميت کودکان ميانمار هم‌خواني دارد
سه شنبه 21 شهريور 1396 - 10:44:58 AM
فارس
فارس انلاين- نيم ساعت به شروع نمايش مانده بود، اما کمتر صندلي خالي به چشم مي‌خورد و همه و حتي کوچک‌ترهايي که گاهي شيطنتشان گل مي‌کرد، منتظر نمايشي بودند که پيش‌ازاين وصفش را در فضاهاي مجازي و مجالس ديده و شنيده بودند.

وسعت صحنه نمايش با سازه‌هايي که در سمت راست و چپ تماشاگران قرار داشت، خبر از نمايشي مي‌داد که تاکنون مشابه‌اش در شيراز ديده نشده است؛ نمايشي که قرار بود از هبوط حضرت آدم (ع) تا ظهور امام مهدي (عج) را در 2 ساعت ترسيم کند.

با نواي دل‌نشين قرآن، نور و صدا و حضور بازيگران نمايش آغاز شد؛ داستان آفرينش آدم با اطاعت فرشتگان از امر الهي و نافرماني شيطان و حيله‌گري‌هايش براي فريب آدم به زيبايي براي تماشاگران ترسيم مي‌شد.

کودکان بازيگوشي‌هاي خود را کنار گذاشته بودند و کنجکاو و مشتاق به صحنه نگاه مي‌کردند و در لابه‌لاي نمايش از مادران خود سؤال‌هايي مي‌پرسيدند؛ اين نمايش براي آن‌ها يک قصه مُصوّر و پرهيجان بود که حتماً در خاطره و ذهن پاکشان محفوظ خواهد ماند.

ابعاد مختلف نمايش با حرکات منظم بازيگران و هماهنگي نور و صدا تماشاگران را به وجد مي‌آورد؛ نمايش ريتم يکنواختي نداشت و مدام تماشاگران خود را غافل‌گير مي‌کرد.

در گوشه‌اي از صحنه، مرد عرب با صداي بلند پيامبر خود را محمد صدا مي‌زد، پيامبري که خاضعانه در ميان مردم بود و پايين و بالاي مجلس برايش فرقي نداشت؛ با روايت بازيگري که نقش پيامبر اکرم (ص) را بر عهده داشت، واقعه غدير خم، جنگ اُحُد و... ترسيم شد.

صحنه به آتش کشيدن شده درب خانه و مجروحيت مظلومانه حضرت زهرا (س) و دست‌بسته بردن حضرت علي (ع) براي بيعت اجباري از نقاط اوج فصل شيدايي است؛ تشييع غريبانه در تاريکي شب و وداع کودکانه حضرات معصوم، آشوبي به دل تماشاگران به پا مي‌کند که از روان شدن اشک‌ها بر گونه‌هايشان و زمزمه‌هاي زير لب‌ها مي‌توان احساس کرد.

صداي نوزادي چشم‌ها را به سمت راست صحنه مي‌چرخاند؛ در خيمه مادري کودکش را در گهواره خوابانده، نوزاد 6 ماهه تشنه است و گويي خواب به چشمانش حرام شده است؛ مداح مي‌خواند و صحنه نمايش روضه مصور حضرت اباعبدالله الحسين (ع) مي‌شود و رواي چه خوب گفت که کربلا بعد از غدير آغاز شد.

کاش چندجمله‌اي از خطبه امام حسين (ع) در سرزمين منا که پيش از واقعه کربلا در جمع علماي اسلام و صحابي معروف پيامبر(ص) بيان کرده بودند، از زبان راوي بازگو مي‌شد تا تذکري باشد براي روحانيون و مسئولاني که اين نمايش را مي‌بينند.

خردسالي چادربه‌سر در خرابه زخم‌هاي پا و دستانش را مي‌شمارد؛ ماجراي پيش‌آمده بر حضرت رقيه (س) را در مجالس عزاداري شنيده بوديم و برايمان تازه نبود اما غمش هيچ‌وقت کهنه شدني نبوده و نيست، ماجراي آن شب خرابه‌هاي شام و سياهي و سخت‌دلي سپاهيان يزيد در رفتار با يک کودک با اين روزهاي غريب کودکان ميانمار همخواني دارد.

صحنه‌ها به‌سرعت و زيبايي از مقابل چشم‌ها مي‌گذرند؛ از سمت چپ کارواني مي‌آيد که بانام بردن از احمدبن موسي (ع) که براي ما شيرازي‌ها به شاهچراغ معروف است، حکايت از ورود حضرت به فارس و شيراز دارد؛ سفري که براي خون‌خواهي امام رضا (ع) و اعاده حق از مأمون بود اما با حمله سپاه قتلغ خان نيمه‌تمام ماند و براي هميشه شيراز را مفتخر به ميزباني حضرت احمدبن موسي (ع) کرد.

پيروزي انقلاب اسلامي و پس‌ از آن شروع 8 سال دفاع مقدس با نمايش تصاوير روزهاي بهمن 57 و بعد اتوبوس حامل رزمندگان در صحنه نمايش با ذهن متولدين و بزرگ‌شده‌هاي دهه 60 خاطره‌بازي مي‌کرد.

صداي انفجار تکاني به تماشاگران داد تا متوجه روزهاي پرخطر و حماسي جبهه‌هاي جنگ باشند؛ شهيد مرتضي جاويدي براي مردم استان فارس و شيرازي‌ها کمتر شناخته‌ شده است اما طراح و کارگردان فصل شيدايي با الهام از کتاب «تپه جاويدي و راز اشلو» نوشته اکبر صحرايي، در زمان کوتاهي صلابت و ايستادگي فرمانده گردان فجر را با همراهي بازيگران توانمند خود به تصوير کشيد.

نمايش به دقايق پاياني خود نزديک مي‌شد و راوي از وقايع پيش از ظهور صحبت مي‌کرد؛ از فرقه‌هاي نوظهور، حيله‌گري‌هاي بيگانگان و سختي نگهداري ايمان که در تمثيل کشتي و طوفان براي تماشاگران ترسيم شد.

فصل شيدايي به دعاي ظهور امام مهدي (عج) ختم شد، دعايي که با دستان رو به آسمان تماشاگران از خداوند طلب مي‌شد.


http://www.Fars-Online.ir/fa/News/6379/از-صحنه-هايي-که-روضه-مُصوّر-بودند-تا-غربت-کودکي-که-با-مظلوميت-کودکان-ميانمار-هم‌خواني-دارد
بستن   چاپ