پیام فارس
یادداشت
نسبت مراکز آموزشی امروز ما با فرهنگ و معنویت
دوشنبه 14 آبان 1397 - 16:57:12
پیام فارس - شیراز- فرهنگ مجموعه‌ای گسترده از مولفه‌های گوناگون است که در صورت تعالی آن می‌تواند به معنویت و اخلاق عمومی جامعه کمک کند.

خبرگزاری مهر – گروه استان ها، کاووس حسن لی*: فرهنگ مجموعه‌ای گسترده از مولفه‌های گوناگون است که در صورت تعالی آن می‌تواند به معنویت و اخلاق عمومی جامعه کمک کند. اخلاق مترادف با معنویّت نیست. امّا معنویت را در هر معنایی بگیریم و به آن باور داشته باشیم تعالیِ اخلاقی از مهم‌ترین مؤلفه‌های آن است. آن‌چه در مکارم اخلاق بر آن تأکید شده، مواردی است همچون رعایت حقوق دیگری، عدالت‌جویی، مهرورزی، گذشت و بخشش، خویشتن‌داری، بردباری و شکیبایی، اشتراک در اندوه و درد دیگران و احترام به دیگری ... این‌ها همه از بنیان‌های اخلاقی و معنوی هستند که برای تک‌تک آن‌ها از متن دین، می‌توان توصیه‌های گوناگون جُست و نشان داد.
حال باید پرسید آیا شرایط تحقق این شعارها در جامعه‌ ما تا چه میزان فراهم است؟! آیا متولّیان تعلیم و تربیت برای تحقّق این اهداف هیچ برنامه‌ی کارآمدی دارند؟چه تمهیدات روشنی اندیشیده‌ایم که کودکان ما از پایه با تعالی فرهنگ و مفاهیم معنوی آشنا شوند و از رفتارهایی که به تقویت بنیه‌ی معنوی آن‌ها می‌انجامد لذّت ببرند؟!
در نظام آموزشی ما همیشه تأکید بر پیشی‌گرفتن و جلوزدن از دیگران است.اگر پذیرفته باشیم که صورت‌گرایی مقابل معنویّت‌گرایی‌ست، مگر آموزش‌های ما و آزمون‌های ما و ابزارهای سنجش ما در همه‌ی دوره‌های تحصیلی جز به صورت‌گرایی می‌پردازد؟
همه‌ی شرایط در مراکز آموزشی برای رقابت عناصر صوری پایه‌ریزی شده است. نه تمرین اخلاق معنوی.
اگر آموزگارانی و استادانی تلاشِ خود را برای ساخت انسان‌های متعالی و پرورش معنویّت شاگردانِ خود به کار بگیرند، کجا و با چه ابزاری قابل شناسایی و تشویق و تقویت است؟دانش‌آموزان و دانشجویان درس‌خوان ما تا چه میزان علاقه‌مند کمک به دیگران هستند؟ تا چه میزان علاقه‌مند فعالیت‌های گروهی هستند؟ تا چه میزان در امور خیریه مشارکت دارند؟ تا چه میزان تمرین لذّت معنوی می‌کنند؟ در برابر لذّت مادی؟
ما تا چه میزان فرصت فراهم کرده‌ایم تا بتوانند گره از کارِ فروبسته‌ی کسی بگشایند و از لذّت معنوی آن برخوردار باشد و این لذّت معنوی بیش از وقتی باشد که از همکلاسی‌های خود در دریافت نمره جلو می‌زند؟
آیا آموخته است که تفاوت‌های بنیادی این دو نوع لذّت و شادمانگی و احساس سبکی چیست؟
دانشگاه‌های ما جز دانش‌اندوزی، جز دانش‌مداری و جز دانش‌محوری به چه چیز توجه دارند؟
نهاد خانواده هم همین‌طور. خانواده‌ها- اگرهم خیلی خوب باشند- تنها به فکر جلو افتادن فرزندان خود و نگرانِ عقب‌ماندنِ آن‌ها از دیگران در امور درسی و در آزمون‌ها هستند. مدرسه‌ها و دبیرستان‌ها تمام برنامه‌های خود را در جهت تقویت بنیه‌ی علمی دانش‌آموزان برای عبور آبرومندانه از امتحانات مختلف تنظیم می‌کنند و نظام آموزشی هم به‌گونه‌ای راه پیشرفت را درست کرده و سامان داده که هر کس همین قاعده‌ی بازی را خوب بلد باشد، موفق می‌شود و پیش می‌افتد. نتیجه‌ی این دانش‌اندوزی‌ها تک بعدی شدن و بی‌اضلاعی‌ و بالاخره «تخریب اخلاق» است.
در مراکز آموزشی ما ذهنِ دانش‌آموز و دانشجو همچون انباری تصور می‌شود که باید از موادِ اغلب به درد نخور انباشته بشود. و برای انباشتن ذهنِ او به هر روشی هم متوسل می‌شویم تا این بچه فردا در مسابقات و آزمون‌ها انبارِ محفوظاتش انباشته‌تر و آکنده‌تر از دیگران باشد.اندیشه‌مداری، اندیشه‌پروری و اندیشه‌سازی در مراکز آموزشی ما بکلی غایب است.جزوه،نمره، تست، کنکور و رقابت‌های بیمارگونه جا را برای ژرف نگری، اندیشه‌ورزی و برای تعالی روح و روان تنگ کرده است.
بحرانی که امروز در اخلاق پزشکی داریم، در اخلاق مهندسی داریم، در اخلاق حرفه‌ای داریم، در اخلاق پژوهشی داریم از کجا نشأت گرفته است؟!از همین دانشِ بدون بینش، از همین علمِ بدون معنویّت، از همین صورتِ بدون معنا.
از همین که از کودکی یاد گرفته است؛ باید دستش را بگذارد روی کلاه خودش که باد نبرد.یعنی تنها به خودش بیندیشد.این که چگونه جلو بیفتد. این که چگونه سبقت بگیرد. این که چگونه دیگران را پشت سر بگذارد یا زیر پا بگذارد.
دانش‌آموزانِ ما در جهانِ دیگرگونِ امروز در برابر بسیاری از چالش‌ها قرار دارند که ما هرگز فرصت پرداختن به آن‌ها را نداریم.مثلاً: هر روز در رسانه‌های گوناگون خبر از انتحار و انفجار و انتقام است. باید چه کنیم؟آیا اجازه بدهیم کودکانمان در معرض شنیدن و دیدن این اخبار مشمئزکننده باشند؟ و هر روز و هر شب، شاهدِ جنگ و خشونت و نفرت‌پراکنی باشند؟ یا مواظبِ روحِ لطیف و آرامشِ شکننده‌شان باشیم و آن‌ها را از این معرکه‌ی ناخوشایند بیرون ببریم؟ آیا می‌توان کودک را از جهانِ پیرامون خود غافل کرد؟آیا دیر یا زود این کودک در معرضِ همین اخبارِ خشونت‌آمیز قرار نخواهد گرفت؟ باید چه کار کرد؟آیا برای پرورش اخلاق معنوی، باید کودک حق و باطل را بشناسد؟ و تشخیص دهد؟ و آماده‌ی دفاع از حق و مبارزه با باطل شود؟ و به سهم خودش انتقام مظلومان را از ظالمان بگیرد؟!یا باید آشتی‌جویی و مداراگری را بیاموزد و تمرین کند؟خلاصه:حق‌طلبی و مداراگری چه نسبتی با هم دارند؟
این مفاهیم را چه کسی و در کجا به فرزندان ما می‌آموزد؟!آیا باید همچون سیاستمداران و فرمانروایان در پی تقابل و تسلط باشد یا همچون فرهنگ‌وران و هنرمندان در پی تفاهیم و تعامل؟
آیا دست‌اندرکاران نظام آموزشی کشور می‌توانند بگویند کارِ ما همین صورت‌گرایی‌ست و معنویت‌گرایی بر دوش نهادهای بیرون از مراکز آموزشی‌ست؟!
همچون روز روشن است که فرهنگ‌های بومی در حال بلعیده‌شدن از سوی فرهنگ‌های غالب در کشورند و فرهنگ‌های کشورهای مختلف- بویژه کشورهای جهان سوم- هم در حالِ حل شدن در فرهنگ غالب جهانی.از یک سو دلمان می‌خواهد نسل جدید هویّت بومی خود را بشناسد و پاس بدارد و فرهنگ بومی و ارزش‌های قومی خود را کم‌ارزش‌تر از دیگران گمان نکند.از همین‌رو باید در برابر حل‌شدنِ فرهنگ بومی خود در فرهنگ‌های مسلّط پایداری کند. و از سوی دیگر می‌دانیم که با پیشرفت فناوری ارتباطات، دیوارهای فاصله، یکی پس از دیگری در حال برداشته‌شدن است تا همه ساکنِ آن دهکده‌ی جهانی باشند.
حال این نسل جدید باید چکار بکند؟ به فکر استقلال فرهنگِ خودی و تقویت آن باشد یا به فکر هماهنگی، همدلی و تعامل با دیگران باشد؟آیا پافشاری بر استقلال فرهنگ‌های مختلف و توصیف‌های متنوع و تکه‌تکه، با اصل همگرایی و وحدت در دهکده‌ی جهانی سازگاری دارد یا سازگاری ندارد؟
چه کسی و چگونه باید این مفاهیم را بازشناسی کند و آموزش دهد؟
آیا نظام آموزشی ما به فکر پرورش استعدادهایی هست که بتوانند در عین پذیرش تفاوت‌ها و به رسمیت شناختن آن‌ها و حفظ فرهنگ خودی، با دیگران نیز همگرایی، همراهی و همدلی کنند؟
یادمان باشد بزرگسالان از دو جهت با کودکانِ امروز فاصله گرفته‌اند:یکی این که سال‌هاست دوران کودکی آن‌ها پایان یافته و از آن فاصله گرفته‌اند. و دوم این‌کهجهان کودکانِ امروز زیر تأثیر شتاب شگفت‌انگیز تکنولوژی ارتباطات بکلی با دوران کودکیِ گذشته متفاوت شده است. امّا سال‌هاست که بزرگسالان (مثل خودِ ما، در همین جا) در غیابِ واقعی کودکان و نوجوانان و بدونِ درک دقیق آن‌ها بر ایشان نسخه می‌پیچیم.
در چنین شرایطی آیا می‌توان به تعالی فرهنگ خوش‌بین بود؟
*استاد دانشگاه شیراز

http://www.Fars-Online.ir/fa/News/65204/نسبت-مراکز-آموزشی-امروز-ما-با-فرهنگ-و-معنویت
بستن   چاپ