پیام فارس- شکل گیری جریان انقلاب اسلامی در شیراز هم مانند بسیاری از شهرهای بزرگ ایران، ریشه در سالهای قبل از 57 دارد؛ اگرچه مرور تمام رویدادهایی که از آغاز نهضت امام خمینی(ره)، در شیراز و سایر شهرهای جنوب کشور که آن زمان در محدوده جغرافیایی فارس بودند، نیازمند مجالی فراختر از یک گفت و گو و گزارش است .
آنها که انقلاب را بودند؛ روزهایش را شماره کردند و در سیر این تحول تاریخی، نقشی ایفا کردند، جریان انقلاب را به ماههای قبل از بهمن 57 رجوع می دهند .
این دو مبارز شیرازی که دوران جوانی را صرف مبارزه کرده و سهمی در حرکت انقلاب و پیروزی انقلاب و روزهای بعد از آن دارند، وحدت را عامل اصلی در پیروزی و حفظ این ودیعه می دانند؛ امانی و حقجو، از روزهای خوب انقلاب میگویند، روزهایی که همه مردم در عرصه حضور داشتند و روحانیون هم در خط اول، هدایت گر بودند.
آنها هنوز هم تاکید دارند که مردم ایران بیش از هر زمان پای انقلابشان ایستادهاند و حضورشان در صحنههای مختلف این را تایید میکند، اگرچه باید بر لزوم وحدت و همدلی بیشتر تاکید داشت.
اسدالله حقجو و حسن امانی دو مبارز انقلابی شیراز محسوب میشوند؛ تاریخ شفاهی این رویداد بلند و وسیع؛ آنها که وقت انقلاب، جوانیشان آغاز شده بود و وارد دهه دوم عمر شده بودند، خاطرات فراوانی از سال انقلاب و دگرگونی در ذهن دارند .
دو مبارزی که زندان شاه را هم تجربه کردند اما هر تجربه، آنان را برای مبارزهای که هدفمند دنبال میشد، پختهتر و کارآزمودهتر میکرد تا در کنار مردم و روحانیت، برگهای تاریخ ایران را برای تحولی تاثیرگذار، به نگارش درآورند .
جوانان دوران انقلاب، در سالهای دفاع مقدس هم بودند و امروز هم همچنان همان انقلابیهایی هستند که محکم پای آرمانها و انقلابشان ایستادهاند .
اسدالله حقجو روزهای تقویم زمان اوج گرفتن جریان انقلاب اسلامی در شیراز و تظاهرات مردمی را به قبل از بهمن 57 باز گرداند و در حالیکه حسن امانی هم گفتههایش را تایید میکرد، میگوید: چهلم شهدای تبریز، حرکتی در شیراز انجام شد .
حسن امانی حرف را ادامه می دهد: اولین مراسم 11 فروردین 57 بود، مراسم چهلم شهدای تبریز، آن موقع آیتالله العظمی محلاتی در مسجد مولا مراسمی برگزار کردند .
و اسدالله حقجو گفت: بعد از نماز مغرب و عشا، مراسم عزاداری برگزار شد؛ البته ساواکیها و شهربانی مسجد را محاصره کرده بودند؛ اما وقتی عزاداری تمام شد، مردم تا حرم شاهچراغ(ع) راهپیمایی کردند .
حقجو حرفهای هم رزمش را اینگونه ادامه میدهد: رئیس کلانتری 2، یعنی کلانتری فخرآباد مانع ادامه راهپیمایی شد؛ درگیر شدیم، چند نفر را دستگیر کردند و خیلیها از مهلکه گریختند .
حقجو در ادامه میگوید: در آن زمان شهید آیتالله دستغیب در شهر نجف بودند و شبها در مسجد ولیعصر و مسجد نو (شهدا) سخنرانیهای آیتالله محلاتی و آیتالله پیشوا برگزار میشد. تا آنکه شهید آیتالله دستغیب از نجف تشریف آوردند به شیراز و بعد از آن، دو پایگاه قوی و مستحکم ازجمله مسجد جامع عتیق بهعنوان پایگاههایی برای انقلاب ایجاد شد.
امانی در ادامه حرفهای همرزمش میافزاید: در مسجد پنجشنبهشبها دعای کمیل برگزار میشد و معمولا آیتالله دستغیب برای مردم سخنرانی میکردند و انقلابیون نیز برای راهپیماییها برنامهریزی میکردند.
حقجو ادامه میدهد: شب 15 شعبان (اردیبهشت سال 57) شهید آیتالله دستغیب علیه دستگاه طاغوت سخنرانی مفصلی انجام دادند. بعد از اتمام مراسم، مردم در حال خروج از مسجد فریاد زدند: «برای سلامتی بتشکن قرن بیستم صلوات». با همان صلوات سپس شعارهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر شاه» هم آغاز شد... حدود دو، سه هزار نفر بودیم. بعد وارد محوطهی حرم حضرت شاهچراغ (ع) شدیم، اما نیروهای شهربانی جلوی ما را گرفتند و گاز اشکآور به میان مردم پرتاب کردند. آن شب گروهی هم بهطرف آستانه حضرت سید علاءالدین حسین (ع) رفتند و آنجا هم درگیری پیش آمد که فردی به نام علیاکبر رستمی بهعنوان نخستین شهید انقلاب در شیراز، شهید شد.
امانی نیز میگوید: بعدازاین راهپیمایی، شهربانی منزل شهید دستغیب را به مدت دو هفته محاصره کرد تا ایشان از منزل بیرون نیایند، «اما حدود دو هفته بعد که ماه مبارک رمضان آغاز شد، محاصره تمام شد و ایشان تشریف آوردند به مسجد.» حقجو ادامه میدهد. «در روزهای اول تا چهارم ماه مبارک رمضان، ما بعد از نماز ظهر از مسجد بیرون میآمدیم و به مغازههایی که در خیابان دهنادی مشروبات الکلی میفروختند، حمله میکردیم و شیشههای آن مغازهها را میشکستیم .»
درگیری انقلابیون و شهربانی
حقجو ادامه میدهد: نیروهای شهربانی روز پنجم ماه مبارک رمضان، میدان حضرت شاهچراغ (ع) را محاصره کردند تا ما نتوانیم راهپیمایی کنیم. بااینحال نمازگزاران از دو مسجد دیگر هم به ما پیوستند و ما توانستیم نیروهای شهربانی را از دو سمت محاصره کنیم... نیروهای شهربانی هم از سمت سهراه احمدی فرار کردند. ما هم از دو، سه جهت به همدیگر پیوستیم و راهپیمایی شکل گرفت... در راهپیمایی شعار میدادیم: «درود بر خمینی»، «مرگ بر شاه»، «نظام شاهنشاهی منحل باید گردد/ حکومت اسلامی برپا باید گردد». ناگهان مشاهده کردیم که نیروهای شهربانی و آتشنشانی آژیر کشیدند و به سمت تظاهراتکنندگان با گاز اشکآور و آب با فشار حمله کردند.
او اضافه میکند: ما به سمت مسجد نو (شهدا) رفتیم و در پشتبام مسجد قرار گرفتیم. درگیری با نیروهای شهربانی شکل گرفت و نیروهای شهربانی تیرهای هوایی و سپس زمینی به سمت تظاهرات کنندگان شلیک کردند. براثر این تیراندازیها احمد مفتاحی نوجوان 16 ساله و ابوذر فیروزی که هر دو دانشآموز بودند، به درجه رفیع شهادت رسیدند و تعدادی ازجمله خود من زخمی شدیم. بعد نیروهای شهربانی از هر طرف به سمت مسجد نو حملهور شدند و با کامیونهای شهربانی وارد مسجد شدند.
حقجو ادامه میدهد: افراد زخمی و بسیاری دیگر از مردم را دستگیر کردند و با خود بردند... حتی به کتابخانه مسجد رحم نکردند و قسمتی از مسجد را هم به آتش کشیدند. برخی فرار کردیم و به حیاط منزل کنار مسجد پناه بردیم... اندکی بعد یک نفر آمد و به ما گفت تعدادی از دکترها و بهیارهای بیمارستان نمازی و بیمارستان سعدی بهصورت خودجوش و برای کمک به زخمیها، به مدرسه آیتالله محلاتی آمدهاند و در حیاط آنجا مستقر شدهاند... ما را به آنجا بردند و مشاهده کردیم دستکم 40، 50 نفر زخمی در حیاط مدرسه هستند.
این مبارز انقلابی می گوید: پزشکان و بهیارهای بیمارستان نمازی و سعدی تا پاسی از شب به مداوای زخمیها پرداختند و تکتک زخمیها را در حیاط همان مدرسه درمان کردند. بعد از مداوا، چند نفر از مردم با موتورسیکلت، زخمیها را به خانهشان رساندند. بعد از آن شب هیچ یک از زخمیها برای ادامه درمان نمیتوانستند به بیمارستان مراجعه کنند، بنابراین به مطبهای خصوصی میرفتند. بعد از روز پنجم ماه مبارک (خردادماه 1357)، شهربانی مساجد مهم شهر را که محل حضور انقلابیون است، تا شب احیا بست .
شروع حکومت نظامی
در شیراز بعد از 15 شهریورماه 1357 و همزمان با یازده شهر کشور، حکومت نظامی اعلام شد.
اسدالله حقجو و حسن امانی میگویند: با گشایش مدارس و دانشگاهها در مهرماه 57، انقلاب در شیراز وارد مرحلهای جدید شد. چراکه دیگر روزها مدارس و دانشگاهها پایگاه انقلابیون بود و شبها نیز مساجد. تا آنکه راهپیماییها وارد فاز جدیدی شد و عمومی شد. مدارس و دانشگاهها تعطیل شد، برخی از کارخانهها دست به اعتصاب زدند، شرکت ملی نفت دست به اعتصاب زد و هر روز هم پیامهای حضرت امام (ره) از طریق رادیو میان مردم پخش میشد... نوارهای سخنرانی هم جلوی مسجد ولیعصر بهوسیله آقای جلالی پخش میشد؛ ایشان یکی از مریدان شهید دستغیب بود که نوارهای سخنرانیها را میان نمازگزاران پخش میکرد. طلبههای مدرسه خان نیز عکس حضرت امام (ره) را توزیع میکردند. تعدادی از افراد هم مشخص شده بودند که در نواحی مختلف شهر اطلاعیههای حضرت امام (ره) را میان مردم پخش میکردند.
محل تجمع انقلابیون شیراز
اسدالله حقجو و حسن امانی، در ادامه به موضوع محل تجمع انقلابیون در شیراز و مسیرهای اصلی راهپیمایی اشاره کرده و تاکید میکنند که با شروع اعتصابها، هر روز برنامه راهپیمایی بود.
حقجو میافزاید: الحمدالله بعد از اعتصابات، هر روز اعلام برنامه بود. فلکه ستاد محل تجمع بود و تظاهراتکنندگان از ستاد به سمت چهارراه زند میرفتند و سپس از خیابان توحید به سهراه نمازی، سهراه احمدی و دستآخر به حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) میرسیدیم که محل پایانی تظاهرات بود. این دو مبارز انقلابی میگویند: اواخر آذرماه و دیماه سال 57 دیگر هر روز از صبح تا ظهر راهپیمایی مردم انقلابی شیراز برگزار میشد و همواره نیز به حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) و اقامهی نماز جماعت در صحن حرم ختم میشد. در این زمان دیگر حکومتنظامی هم کمتر شده بود، مردم هم شعار میدادند: ارتش برادر ماست/ خمینی رهبر ماست.» به گفتهی اسدالله حقجو، جرقه آغاز راهپیماییهای هرروزه در شیراز از تاسوعا و عاشورای سال 57 آغاز شد و تا روز پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت.
امانی اما از روز فرار شاه میگوید: بیست و ششم دی 57 شاه از کشور فرار کرد؛ خب مردم شیراز فردای روز فرار شاه خوشحال از نزدیکشدن به پیروزی انقلاب، به خیابان ریختند و مجسمه شاه را در میدان ستاد؛ با کمک یک ماشین سرنگون کردند و بعد هم به یکی از پایگاههای ساواک حمله بردند و آنجا را تصرف کردند؛ شاید این برای اولین بار در کشور بود که یک پایگاه ساواک، به دست مردم میافتاد.
حقجو و امانی تعریف میکنند که در روز ورود تاریخی حضرت امام (ره) به کشور، در شیراز هر کس از مردم که در خانهاش تلویزیون داشت، آن را به حسینیهها و مساجد آورده بود تا همه ورود حضرت امام به کشور و سخنرانی ایشان را بهصورت دستهجمعی ببینند... مردم گل و نُقل و شیرینی پخش میکردند و شعار «دیو چو بیرون رود فرشته درآید» سر میدادند... البته شاید یکی از الطاف خفیه الهی این بود که حضرت امام چند روز دیرتر از موعد مقرر و در دوازدهم بهمنماه به ایران تشریف آوردند و انقلاب نیز 22 بهمن به پیروزی رسید تا دههی مبارک انقلاب شکل بگیرد.
نخستین دهه فجر انقلاب
این مبارزان انقلابی می گویند: پس از ورود تاریخی حضرت امام (ره) مردم شیراز هم مانند سایر نقاط کشور، با شور و اشتیاق بیشتری راهپیماییها را ادامه دادند و مانند گذشته، محل تجمع آخر، حرم شاهچراغ(ع) بود در شیراز هم مانند دیگر شهرهای کشور، تظاهرات و راهپیمایی مردم هر روز ادامه داشت و مسیرهای راهپیمایی دستآخر به حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) ختم میشد.
حق جو با شور از آن روزها میگوید: هر چه به 22 بهمن نزدیک میشدیم، دیگر کسی تنها به تظاهرات نمیرفت و همه با زن و بچه و خواهر و برادرشان به تظاهرات میرفتند. در آن روزها مردم با خود بلندگوهای دستی میآوردند و شعار میدادند. در برخی قسمتهای خیابان هم سکویی درست کرده بودند و معمولاً یک روحانی برای مردم سخنرانی میکرد.
این دو مبارز انقلابی میگویند رهبری تظاهرات مردم در زمان انقلاب اسلامی، با شهید آیتالله دستغیب بود و ایشان حتی از طرف حضرت امام (ره) هم بهعنوان نمایندهی مردم شیراز با فرستادههای ایشان دیدار میکردند .
ظهر بیستویکم بهمنماه؛ پیروزی انقلاب اسلامی در شیراز
امانی خاطرات را ادامه داده و می گوید: صبح بیست و یکم بهمنماه 1357 مردم شیراز به میدان شهرداری آمدند. اما نیروهای شهربانی از پشتبام ارگ کریمخانی به سمت مردم تیراندازی کردند. مردم پناه گرفتند، از آنطرف اما تعدادی از بچههای نیروی هوایی با لباس ارتش به کمک مردم آمدند و با سلاح ژـ 3 به سمت نیروهای شهربانی شلیک کردند؛ تیراندازی که متقابل شد، مردم روحیه گرفتند و پیشروی کردند، به شهربانی هجوم بردند و تا ساعت 11، 12 ظهر شهربانی تسلیم شد، مردم به شهربانی ریختند و سلاحها را از شهربانی برداشتند، عصر همان روز هم تانکها و ماشینهای زرهی ارتش به مردم پیوستند و مردم هم با اهدای گل به پیشواز ارتش رفتند. همه خوشحال بودند و شعار میدادند «ارتش فدای ملت/ ملت فدای ارتش، ارتش برادر ماست/ خمینی رهبر ماست.»
امانی میگوید: در سمت دیگر شهر، مردم انقلابی کلانتری شماره 3 واقع در گودعربان را هم همان روز تصرف کردند. بعد هم آیتالله شهید دستغیب پیام دادند که هر کس سلاحی دارد، تحویل دهد که واقعاً شاید بیش از 90 درصد مردم سلاحها را به مسجد آوردند و تحویل دادند.
خداحافظی با دو مبارز انقلابی شیرازی، با گرفتن یک عکس یادگاری دیگر در کنار دیوار محوطهای که آن روزها به عنوان پایگاه ساواک در شیراز تسخیر شد، انجام میشود؛ همان نقطهای که بسیاری از خاطراتشان در آنجا شکل گرفت و آغاز شد و تداوم یافت.
مرور خاطرات انقلاب، تکرار لحظههای ایثار و همدلی است، روزهایی که وحدت مثالزدنی مردم، همدلی کسانیکه از ظلم به ستوه آمده بودند و البته، هدایت و راهنمایی و رهبری روحانیون و در صدر آنها حضرت امام(ره)، روزهایی که به پیروزی ختم شد و بار دیگر حرکتی دین محور با اتکا به مردم، به نقطه عطف رسید، به حتم امروز هم ملت ایران پای انقلابشان ایستادهاند و به وقتش ایثار و همدلی را تکرار خواهند کرد.
http://www.Fars-Online.ir/fa/News/79406/مرور-خاطرات-انقلاب-در-شیراز-با-دو-مبارز-انقلابی