پیام فارس - طومارهای 120 ساله مقرنس کاری آنچنان ضعیف و نحیف بود که دیگر امیدی به حفظ خیلیها شان نبود؛ طومارهای مقرنس کاری، در سالیان دور شیراز، زمانی که سرمای زمستانها فرصتی برای کار به مقرنس کاران نمیداد و اوقاتشان خالی از کار بود به دست "اوس غلومرضا" به رشتهی تحریر درآمد! .
امرالله سیرجانیان، وارث طومارها، از کاشیکاران و مقرنسکاران سنتی در گفت و گو با ایسنا منطقه فارس، از روزهای خوب گذشته و نگاشتن طومار و کاشیکاری و مقرنسی که حالا مسیر زوال را کندتر طی میکند، میگوید.
استاد شیرازی را غلظ حرف میزند، از قدیمیترین کاشیکاران و مقرنسکاران شیرازی محسوب میشود؛ مردی که حالا واپسین روزهای دهه هفتاد عمر را سپری میکند و همچنان قرص و محکم، به سرکار میرود و ابزار زمین نگذاشته است.
این مقرنس و کاشیکار زبده دیار فارس، این روزها در کوچه پس کوچههای شاه داییالله شیراز، در تقلای تاسیس مکانی برای گسترش و حفظ این میراث، ایام عمر سپری میکند و کارگاه متروکهاش، حوالی دارالسلام، همان گورستان تاریخی شیراز، گهگاه محل تردد جوانان هم هست.
استاد امرالله، از نامدارترین معماران سنتی فارس محسوب میشود و با آنکه چندان مهری از مسئولان میراث و متولیان امر ندیده است، امیدش برای آموزش جوانانی از نسل جدید برقرار است، جوانانی که بتوانند در احیای طومارهای برحای مانده از گذشته قدمی بردارند!!
امرالله سیرجانیان درحالی که اخیرا به عارضهی تنگی نفس مبتلا شده و صحبت کردن برایش دردآور است، پذیرای ما و سئوالات فراوانمان بود؛ در همان کارگاه، حوالی گورستان دارالسلام، در کوچه پس کوچههای محله شاهداعی الله، شیراز.
سیرجانیان زاده شیراز و خانوادهای است که نسل اندر نسل معماران مسلط و مطرحی بودهاند، او ورودش به عرصه معماری را اینگونه توضیح میدهد: کار بنایی را از همان سنین پایین در کنار داییم شروع کردم؛ ابتدا فقط کار بنایی انجام می دادم پس از آن بود که به سایر رشته های معماری سنتی علاقه مند شدم؛ کاشی چسبانی، سنگ چسبانی و آجر تراشی هنر هایی بود که در آن سالها رونق دوباره ای پیدا کرده بود .
استاد اندکی تامل می کند و انگشت شست نافرمش را نشان میدهد و میگوید: تقریباً سال 40 یا 42 بود که این اتفاق افتاد؛ پیش از این آجر تراشی فقط به شیوه سنتی انجام میشد و آجر تراشی به شیوه نوین و امروزی، با استفاده از دستگاه، رایج نبود؛ با خلاقیتی که داشتم توانستم با دستگاه آجر تراشی خود ساخته، برای اولین بار، شروع به کار کنم؛ در آغاز کارم خوب بود اما زمانی متوجه اشتباهم شدم که تیغه ی درشت دستگاه در حین کار آجر را داخل کشید و انگشتم را قطع کرد .
کاشی کاری، مقرنس کاری، معقلی، رسمی بندی و آجر تراشی با دستگاه و دست رشته های هنرییست که استاد به آن مسلط است؛ اما این ها گوشه ای از هنر های اوست؛ به قول خودش اگر بخواهد یکی یکی نام ببرد شمارش از حساب در می رود .
او اینطور می گوید: از پدر بزرگ پدر بزرگم، جد اندر جد، در این کار «اوستا» بودیم؛ من و دو برادر کوچکترم، هرسه، بنایی را زیر دست داییمان شروع کردیم؛ 18 سال زیر دست «دایی» کار کردم تا بالاخره در همه رشته های ساختمانی «اوستا» شدم .
گره کاری و کاشی کاری در حرم شاهچراغ و حرم سید علاءالدین حسین (آستونه)، کار در مساجد نبی و امام حسین واقع در خیابان قاآنی نو و فلسطین (باغشاه) شیراز و چندین مسجد در شهرستان لارستان از جمله اماکنیست که «اوستا» در آن اثر خلق کرده است .
با تأمل «اوستا» فرصت پرسش از طومارهای به ارث رسیده اش فراهم می شود؛ پدر بزرگ پدر بزرگ «اوستا» از بنا کاران و هنرمندان خبره ی سالهای دور شیراز بود؛ او که پدر بزرگ پدر بزرگ مادری خود را «کل فتح الله» می نامد از فلسفه فکری اش برایم تعریف می کند: «کل فتح الله» معتقد بود که مزد «اوستا» و «شاگرد» باید برابر باشد؛ برای همین هم همیشه به مساوات و برابری در کار مشهور بود .
استاد امرالله با یادآور شدن خاطرات خود ادامه میدهد: به یاد دارم که مادربزرگم تعریف میکرد «اس غلوم رضا» (پدربزرگش) در زمستان های سرد شیراز زمانی که سرمای هوا اجازه کار و فعالیت را نمی داد در خانه می نشست و طرحهای مقرنس کاری را به روی کاغذهای لوله پیچ پیاده می کرد .
او با اشاره به طومارهای 120 ساله و دانش کسب شده از اجدادش ادعا می کند: در آن زمان که دانشگاهی وجود نداشت؛ استاد کار ها همه تجربی کار میکردند؛ من آنچنان شوق یاد گرفتن هنر مقرنس کاری را داشتم که تصمیم گرفتم با مطالعه ی همین طومارها و بدون استاد کار مقرنس کاری را بیاموزم؛ همین طور هم شد.
با از هم باز شدن لوله پیچ کاغذ های در هم تنیده طرح هندسیی نمایان می شود؛ استاد ادعا دارد اگر طرح به دست ده نفر سپرده شود ده نوع مقرنس متفاوت از آن ایجاد خواهند کرد.
طومارهای به ارث رسیده تنها منحصر به مقرنس کاری نبود و طرح هنرهای دیگری چون گره کاری و معقلی در آن دیده میشد.
او با حرکت به سمت میز عسلی گوشه کارگاه و لمس طرحهای روی آن گفت: این طرح گره رو التی است؛ هر جزء طرح برای خود اسمی دارد: ترنج خالص، سرمه دان، جو، شمسه، نوک و ربع شمسه اجزای این طرح است؛ هنر زمانبریست به ویژه که از مطالعه طومار پیاده شد؛ این هنر 12 الی 13 مرحله دارد .
سیرجانیان با یادآور شدن آن که بخش قابل توجهی از طومار های به ارث رسیده در اثر گذر زمان نابود شده است میگوید: امروز آدم از خرج روزانه ی خودش هم اضافه نمی آورد که بخواهد به فکر حفظ چنین آثاری باشد؛ من برای حفظ آن به سراغ سازمان صنایع دستی رفتم و با عبارت «چه چیزی عاید ما می شود؟» پاسخگویم بودند !
هنر بنایی سنتی مرده است
اوسا امرالله!! دیگر امیدی به ادامه فعالیت کارگاه نداشت دلیلش را هم بی توجهی جامعه به هنر اصیل معماری سنتی می دانست .
این روزها ساختمان سازان ابتکارات تسریع بخش هنرهای سنتی را به کار اصیل ترجیح می دهند. به قول اوسا امرالله فرق بین کار اصیل او و این ابتکارات، نقاشی کردن و کپی برداری از آن است.
او میگوید: شرایط به گونه ای شده است که دیگر چندین ماه کار بر روی یک اثر در کارگاه ها به صرفه نیست و ساختمان سازان ترجیح می دهند طرح های سنتی با مواد بی کیفیت در فاصله زمانی چند ساعت آماده شود؛ هر چند هم که کاربرد این ابتکارات تسریع بخش هزینه های به مراتب کمتری را به همراه دارد .
سیرجانیان از گسترش این نوع بنایی حتی در اماکن تاریخی و سنتی شیراز، حتی حرم شاهچراغ ناراضی است و می گوید: در حرم شاهچراغ(ع) هنرمندان بسیار زیادی زحمت کشیدند و اثر خلق کردند؛ اما اکنون به شبستان تازه ساخته شده در آن نگاه کنید و ببینید که چطور کار بی کیفیت را جایگزین هنر اصیل معماری سنتی ایران کردند.
ساخت سازه گچی اطراف امامزاده بی بی دخترون شیراز یکی از آخرین کارهای او به همراه پسرش است؛ او در این باره میگوید: بعد از ساخت آن از ما ایراد گرفتند که چرا با آهن کار نکردیم چراکه امکان فرو ریختن اثر وجود دارد؛ من چه باید به این افراد بگویم که متوجه اصالت کار نمی شوند؟
او در پاسخ به پرسشم که آیا هنر بنایی سنتی را رو به زوال می داند؟ بدون تأمل میگوید: مرده است، از زوال به در است؛ هنرهای از یاد رفته همین است؛ وقتی هنر از یاد رفت یعنی مرده است؛ هنر مانند تجارت کردن میماند، فرقی ندارد که شما تاجر الماس یا ذغال باشید؛ مهم کار است که باید درست و صحیح انجام شود .
اوسا که بارها پیشنهاد کار در خارج از کشور را در خاطر دارد، دلیل نرفتن و ماندن را وابستگی به خانواده و وطن میداند و به واسطه مانده غبطه نمیخورد.
هنر آینه کاری شیراز
اوسا، نفسهایی عمیق میکشد و میان هر نفس مکثی طولانی چاشنی میکند، انگار انرژی میگیرد تا باقی سئوالها با پاسخ دهد، با حوصله و از سر صبر.
او در مورد آغاز هنر آینهکاری شیراز میگوید: در قرنهای پیش آینه از بلژیک وارد ایران می شد. زمانی که کالای آینه یک تاجر شیرازی در مسیر دچار سانحه و خرد شد یک آینه کار با ابتکار و هنر «گره» آینه کاری امروزی را در شیراز بنا گذاشت؛ در دوره شاه عباس بود که همه هنرمندان به اصفهان دعوت شدند و آثار هنری متفاوتی از جمله آینه کاری خلق شد.
آرزوی تاسیس مکانی برای آموزش هنرهای سنتی
اوستا، رنجیده از آنچه نامش را بیمهری مسئولان میگذارد، میگوید: مدتها برای تاسیس آموزشگاه در این کارگاه تلاش کردم؛ قرار بود همهی رشته ها را در بر بگیرد؛ تلاش کردیم که این میراث به جای مانده حفظ و به نسل جوان منتقل شود . پیشنهاد مبلغ زیاد در ازای دریافت مجوز از سوی شهرداری سبب شد تا روند تاسیس آموزشگاه بهکلی متوقف شود.
او نداشتن مدرک تحصیل دانشگاهی را هم مزید برعلت متوقف شدن تلاشهایش برای راهاندازی کارگاه معماری سنتی میداند و هنوز هم نمیداند که چرا شهرداری از او مدرک دانشگاهی درخواست کرده بود!!
اوسا امرالله سیرجانیان، با نفسی به شماره افتاده، کوتاه و بریده میگوید: من بعد از هفتاد سال کار، مدرک تحصیلی از کجا بیاورم؟ و کلامش با زهرخندی، تمام میشود.
او علت دست رد به سینه هنرجویان جوان زدن، همین بود، اینکه کارگاهی بیمجوز، فردا هزاران بار و مسئولیت برایش به دنبال داشت، اگرچه بارها و بارها، بین جوانهایی که دیده بود و گه گداری آموزش داده بود، استعدادهای خوبی یافته بود.
سیرجانیان از آنچه بیتوجهی دانشگاهها به معماری سنتی اصیل، مینامد، گلایه دارد، او فارغالتحصیلان این دانشگاهها را ناآگاه نسبت به هنر معماری سنتی میداند اما قبول دارد که جوانهای معمار دانشگاه دیده، بعضا استعدادهای شگرفی در این هنر دارند که با کمی آموزش کارگاهی، شکوفا خواهد شد.
اوسا امرالله هم مانند بسیاری از معماران و هنرمندان سنتی شیراز، ظرافت کار دختران معمار دانشگاه دیده را بیشتر میداند و میگوید: این روزها دیگر مانند قدیم نیست که کار کردن دختر آنهم در بنایی، رسم نبود.
او ادامه میدهد: یک بار در عرض سه روز مقرنس کاری را به یک دختر خانم آموختم چرا که بسیار با استعداد بود؛ بار دیگر از چند هنرجو خواستم تا کار معقلی انجام دهند؛ در حالی که امیدی به آنان نداشتم در اوج ناباوری بعضیهایشان دو یا سه اثر خلق کردند که نشان از استعدادشان داشت.
به گزارش ایسنا، با تمام این احوال، اوسا امرالله سیرجانیان به هیچ کس توصیه نمیکند که در هنر سنتی معماری ساختمان هنرمند شوند، چرا که دست آخر تنها خواهند ماند و دریغ از حتی یک بارکالله که از زبان مسئولی حوالهی کارشان شود.
شماره نفسهای استاد مدام بیشتر میشود و مکث بین کلامش، انگار خیلی خسته شده باشد، اگرچه هنوز لبخند را بر لب دارد و ابایی از پاسخ ندارد؛ سئوالهای ماندهرا درون کیف جای میدهم و با دعا برای طول عمر او همه مردان هنرمند عرصه معماری سنتی شیراز، وداع میکنم.
تا جلوی در کارگاه متروکهاش بدرقه میشوم و باز از کوچه پس کوچهها میگذرم به سمت محله شاهداعی الله و بلوار سیبویه .....
گزارش و عکس: آیدا زمانی خبرنگار ایسنا منطقه فارس
انتهای پیام