پیام فارس
خالصی مطرح کرد:
اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی در اندیشه علامه قطب الدین شیرازی
شنبه 18 خرداد 1398 - 9:42:54 AM
ایسنا
پیام فارس - محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و پژوهشگر معاصر، طی سخنانی به بررسی اندیشه و افکار علامه قطب الدین شیرازی و رویکرد او به اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی پرداخت .
  دکتر محمدرضا خالصی در نشست تخصصی مرکز شیرازشناسی، به بررسی اندیشه و افکار علامه قطب الدین شیرازی و رویکرد آن عالم، به اخلال سیاسی و سیاست اخلاقی پرداخت و گفت: سیاست و اخلاق به معنای مطلق، پدیده ها، مفاهیم و واژگانی دور زاد، دیر پای، فراگیر و در عین حال سهل و مُمتَنِع می باشند. در عین حال، این پدیده ها همواره در کشاکش چالش شناخت مفهومی قرار دارند. هر چند این چالش نشان دهنده غِنای وجودی و معنایی این دو پدیده و اثربخشی آن ها در زندگی فردی و اجتماعی انسان هاست؛ چرا که هم اخلاق و هم سیاست، وجه تمایز آدمی نسبت به سایر موجودات بوده و از برترین شاخصه های انسانیّت به شمار می رود .
این پژوهشگر با بیان اینکه تعریف این دو پدیده عَرض عریضی است که چندان نمی تواند ما را به یک مفهوم یقینی برساند، گفت: سیاست Public علم یا فن اداره ی کشور است؛ و موضوع آن نیز علی القاعده مطالعه و تحقیق در ماهیّتِ حکومت و انواع آن و پدیدارها و تأسیسات سیاسی است. در تعریف اصطلاحی سیاست، اتفاق نظر وجود ندارد، از سیاست به معنای «هنر استفاده از امکانات» ، «حکومت کردن برای انسان ها»، «مبارزه برای قدرت»، «توزیع آمرانه ارزش ها» و امثال اینها یاد شده است.
خالصی با اشاره به اینکه در تعریف سیاست، عموماً برای مفهوم عمل اخذ تصمیم و اجرای آن برای کل جامعه دانسته شده است که در آن عمل، عامل و موضوعِ عمل وجود دارد؛ گفت: به عبارت دیگر و به تعبیر جدیدتر سیاست عبارت از شرکت مردم، به طورِ مستقیم یا غیر مستقیم، در کارهای دولت state ، مُعیّن کردن ِ اَشکال، مقاصد و محتوای فعّالیت آن است .
این نویسنده خاطرنشان کرد: مشهور است که علم سیاست در یونان با افلاطون و کتاب جمهوریت Republic و قوانین Laws او و ارسطو و کتاب سیاستش Politics آغاز گشته است. هر چند پیش از یونانیان، ایرانی ها در زمینه سیاست ورزی گامهای بسیار مهمی برداشته بودند؛ چنانچه ابوحیّان ِ توحیدی در کتاب "الامتاع و المؤانسه" می‌گوید " مَنْ دَفَعَ الفُرْسَ فی سیاستها و تدابیراتها وترتیب الخاصّهِ و العامّه بحقِّ مالَها و ماعلیها، فَقَد عانَدَ؛ هرکس مزیت پارسیان را در سیاست و تدبیر و تنظیم خواص و عوام _در آنچه به سود وزیان آن ها است _ رد کند عِناد ورزیده است . "
این استاد دانشگاه ادامه داد: معادل واژه Politics لاتین در جهان اسلام، سیاست است؛ این لغت غیر قرآنی است اما در احادیث و آثار منظوم ومنثور عربی به وفور دیده می شود و از ریشه لغوی «ساس، یسوس» اخذ شده و در لغت به معنی «رام کردن و تربیت ستوران و چهارپایان» است، چنانکه شافعی در این مورد می گوید: سیاسهُ الناسِ اَشَدُّ مِن سیاسهِ الدّوابِ. و همچنین پاس داشتنِ مُلک، حکم راندن بر رعیّت، حکومت و امر و نهی آمده است. امام علی (ع) در غُرَرُ الحِکَم در این مورد می فرماید: مِلاک السیاسه العدل. ملاک سیاست دادگستری است. و یا ابوالعلاء مَعَرّی در لزومیّات می گوید "یَسوسونَ الاُمُورَ بغیرِ عقل / فَیَنْفَذُ اَمرُهُمْ و یُقال ساسَه؛ کارها را بدون خردمندی راه می برند و فرمانشان نافذ می گردد و ایشان را سیاستمدار می گویند."
او با اشاره به اینکه ارسطو سیاست را علم دولت– شهر city- state می نامد و می گوید سیاست هر آن چیزی است که در شهر می گذرد و دنبالِ سعادت آدمی است؛ گفت: ابونصر فارابی نیز از علم مدنی یاد می کند که هدفش بحث در افعال و رفتار .... و مَلَکات و اخلاق است و این که رواج این افعال در میان مردم توسط حکومتی امکان پذیر است که تنها با نیروی خدمت و فضیلت به چنین کاری دست می یازد. به نظر فارابی این خدمت، عبارت است از پادشاهی و فرمانروایی یا هر نام دیگری که مردم برایش انتخاب می کنند و حاصل این خدمت را سیاست گویند.
خالصی گفت: یکی از مباحث مرسوم و نسبتاً قدیمی فلسفه سیاسی بحث در ماهیّت و حقانیّت الزام سیاسی Political Obligation و معنی حاکمیّت Authority است . به عبارت ساده تر موضوع علم سیاست اساساً دو چیز بوده؛ الف: چرا مردم پذیرفته اند تحت حمایت و قَیمومَت یک حکومت قرار بگیرند؟ ب: تصویبِ اخلاقی حاکمیّت حاکمان چیست؟
وی اضافه کرد: اخلاق جمع خُلق یا خُلُق به معنای مجموعه ای از سرشت و سجیّه های باطنی است که تنها با دیدۀ بصیرت و چشم دل قابل درک اند؛ و در مقابل خَلق که به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر است، گفته می شود.
این پژوهشگر با بیان اینکه خُلق در معنای مصطلح، هر نوع صفت مثبت یا منفی پایدار در انسان است که موجب صدور افعال بدون اندیشه و تأمل می‌شود، گفت: ابن مسکویه در تعریف اخلاق می گوید" خُلق و خوی، حالتی است که نفس را به انجامِ افعال، فرا می خواند، بدون آنکه بر اندیشه، متکی باشد و این حالت یا طبیعی است یا از طریق عادت دادن و یاد گرفتن به دست می آید . "
خالصی با یادآوری اینکه اخلاق را علی الاصول به معنای دانشِ بد و نیکِ خوی ها و علمِ معاشرت با خلق می‌دانند، گفت: اخلاق، قواعدی را تنظیم می کند که باید بر رفتار انسان در زندگی اجتماعی تأثیر گذارد، درست و نادرستِ رفتارِ انسان را بررسی کرده و کمال مطلوب هایی را توضیح دهد که انسان باید در راه آن‌ها بکوشد.
او با بیان اینکه، سیاست را در هر گستره ای در نظر بگیریم، نمی تواند فارغ از دایره ی مباحث اخلاقی تنظیم و اِعمال شود؛ توضیح داد: نکته این جا است، همان گونه که سیاست برای بقا نمی تواند فارغ از ملاحظات اخلاقی باشد، جامعه نیز برای بقای خود، نیازمندِ اخلاق است؛ از این رو سؤال از لزوم پیوندِ اخلاق و سیاست، به نوعی پرسش از لزوم همبستگی جامعه و سیاست (قدرت و دولت) و اساساً پایداری شبکه ی روابط گروهی در سطوحِ مدنی و سیاسی آن است .
خالصی ادامه داد: البته ناگفته نماند که تلاش ها برای توجیه بایدها و نبایدهای زندگی فردی و اجتماعی تا پیش از دوره ی جدید به جهت فقدانِ تأسیس دولت در معنای آن، ضرورتِ اخلاق و احکام اخلاقی را به صورت همبسته با سیاست و جامعه و برای بهبود و اعتلای آن در نظر می گرفت؛ به هر شکل، سیاست و اخلاق پیوسته با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ داشته اند؛ از این رو مطالعه تحولاتِ سیاسی بیانگر تغییرات فلسفه های اخلاق نیز هست .
این پژوهشگر گفت: مسئله ی نسبت اخلاق با سیاست، بی شک به دوره خاصی و یا تمدن معینی منحصر نبوده و در همه تمدن ها کسانی به این مهم پرداخته و کوشیده اند در باره امکان سازگاری و یا عدم سازگاری آن دو، موضعی را اتخاذ کنند. این موضوع از مسائل اساسی فلسفه سیاسی Political Philosofy است که مرزی نمی شناسد و در همه تمدن ها مطرح شده است. و مراد از این رابطه، نیز به حوزه های ابزار و روش و طریق پیگیری و اِعمال سیاست ها و اهدافِ حوزه عمومی باز می گردد .
خالصی با اشاره به اینکه اندیشمندان نسبت اخلاق با سیاست را به چهار حالت؛ تباین، تساوی، عام و خاص مطلق و خاص من وجه، تقسیم کرده‌ و در باره این نسبت ها به مناظره و مباحثه و مناقشه پرداخته‌اند، پیرامون این مباحث توضیحات مبسوطی ارائه کرد.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه همچنین به نظریه‌های مختلف در بحث اخلاق و سیاست اشاره کرد و این نظریه‌ها را شامل نظریه جدایی اخلاق از سیاست، نظریه تبعیت اخلاق از سیاست، نظریه اخلاق دو سطحی و نظریه یگانگی اخلاق و سیاست، دانست و پیرامون هر یک شرحی مبسوط داد.
خالصی در بخشی از سخنرانی خود گفت: علامه قطب الدین شیرازی از دانشمندان طراز اول جهان اسلام محسوب شده و از نوادر همه ی ادوار تاریخی ایران است علامه ذوفنونی است که در عرصه علم و اندیشه ی اسلامی مبتکر است و مُبدِِع. حکیم و اندیشمند و عامل به علم خویش؛ و بر جهان علمی بعد از خود بسیار تأثیر نهاده ؛ علاوه بر این ها وی در حکمتِ عملی صاحبِ اثراست و از موافقانِ جدی یگانگی اخلاق و سیاست .
او اضافه کرد: قرائت خاص هر اندیشمند سیاسی از انسان، نقش مهمی در هندسه فکری او دارد. توضیحِ اولیّه بسیاری از مسائل ثانویه در اندیشه های سیاسی را باید در برداشت خاص آن متفکر از طبعِ بشر جست و جو کرد . در قرائت او انسان تافته جدا بافته آفرینش است و دارای دو جهتِ الهی و شیطانی است. وی انسان را مَدَنیُّ بالطَّبع می داند.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه اندیشمندان علت این معوُنَت را نیاز بشر می دانند، گفت: علامه شیرازی می‌نویسد " او [انسان] با گفتار، توانا می گردد تا همکاری با دیگران را حاصل نماید. با آگاهی از یکدیگر به دوری جُستن از کسانی که بر او مضرّند دست یابد و بدین صورت زمینه استمرار حیات فراهم آید."
او ادامه داد: علامه شیرازی بر این عقیده است که "آنچه به بعضی اشخاص مختصّ شده باشد، مُنازَعَت و مَخاصَمَت در آن خواهد بود؛ زیرا که چون این مطلوب از دیگری حاصل خواهد شد و هر چه مطلوب یک شخص بود، از ضروریات در بقای شخص و نوع مطلوب باقی اشخاص باشد، پس هر یک به نوعی خواهان آن مطلوب باشند که در دست دیگری است بر وجهی که آن را از او بستاند، و از آنچه در دست اوست به آن دیگر ندهد و این معنی موجب آن بود که اگر وازِعی و مانعی حسّی یا شرعی یا عقلی نباشد آن چیز به تِعدّی از آن کس بستاند."
خالصی گفت: در این شرایط است که سیاست، لزوم می یابد، زیرا اگر سیاست نباشد اگر چه مردم به هم نوعِ خود گرایش دارند، اما در عین حال گرایش تجاوز به حقوق دیگران را نیز مستعد اند. سیاست این رفتار را تنظیم و تعدیل می کند تا هر کس در جای خود قرار گیرد و فضا برای رشد و تعالی انسان فراهم شود .
این استاد دانشگاه با تصریح اینکه علامه قطب الدین شیرازی، سیاست را با مقوله اخلاقی زیستِ عادلانه تلفیق می کند و تکامل و تعالی انسان را در گرو آن می داند، خاطرنشان کرد: قطب الدین برای تبیین اقسامِ اجتماعات و شرح احوالِ مُدُن، مباحث خود را از مبانی فلسفی آغاز می کند؛ او در این مورد می گوید "مدینه، گاه ضروری باشد گاه فاضله" اما سقراط و افلاطون و ارسطوطالیس چنان می گویند که "انسان را دو حیوه است، قوام یکی از ایشان به اغذیه است، و سایر اشیائی که خارج است، و ما در قوام خویش امروز محتاجیم به آن، و این حیوه اول است و حیوه دیگر آن است که قوام آن به ذات خود است، بی آنکه او را حاجتی باشد در قوام ذات او به اشیائی که خارج است از او، بلکه او مکتفی است به نفس خویش در آن که محفوظ بماند؛ و این حیوه آخرت است . "
خالصی با بیان اینکه سیاست در عقیده علامه شیرازی، " استصلاح خلق و ارشادِ ایشان به راهی است که در دنیا و آخرت مُنجی باشد." گفت: از همین روست که سیاست را اَشرف صِناعات می شمارند، چرا که صاحب این صِناعت استخدام سایر صُنّاع کند .
او ادامه داد: نخستین سخن او(علامه شیرازی) در امر سیاستِ اخلاقی این است که علی القاعده باید سیاست به سمت و سویی حرکت کند که مُنجی دنیا و آخرت باشد. لازمه ی چنین سیاستی بی شک از سویی سیاست های خُرد و کلان و خطِ مشی ها و راهبردهایی است که در آن اصلاح رفتار، افکار و عقاید مردم اتخاذ شود و از سوی دیگر نهادهای مناسب اجرایی برای به فعلیّت رساندن و نهادینه کردن آن ها در جامعه سیاسی مد نظر قرار گیرد .
این پژوهشگر خاطر نشان کرد که علامه قطب الدین شیرازی عقیده دارد که سیاست دارای سه منشأ است نخست غریزه، دوم عقل و سه دیگر شرع؛ و اضافه کرد: از دیدگاه قطب الدین دین و دنیا رابطه تکمیلی با یکدیگر دارند. بدین معنا که به باور وی، مقاصد مردم به دین و دنیا منحصر می شود و دین، وقتی نظام می گیرید و در تمام ابعادش قابل اجرا است که دنیا و نظام دنیوی مردم و جامعه سامان یابد و بستری باشد برای اجرای دین. دنیا سامان نمی پذیرد، مگر با اَعمال، و یکی از اَعمال، سیاست است که از باب تألف و تعاون در باب تأمیم معاش یکدیگر، به دنیا سامان می دهد .
خالصی گفت: در اندیشه علامه، سعادت، از طریق نظامی به دست می آید که با قوانین کلیِ سعادت آور و احکام و قواعد جزییِ شرعی حاصل می شود. قوانین کلی که در آن، اصول کلی مصالح و مفاسد زندگی ِ جمعی لحاظ شده است و توسط انسان کامل تنظیم و تدوین گردیده و احکام و قواعدِ جزیی که از طریق شارع اخذ می شود .
این استاد دانشگاه به بیان اینکه در زمان پیامبر (ص)، اوست که، هم حکیم الهی است و به ملاحظه چنین شأنی واضع کلی سعادت آور بر محور حکمت و عدالت و هم پیام آور احکام الهی و احکام جزیی شرع است، گفت: علامه نیز سیاستی که از نبی (ص) در جامعه حاکم گشته را سیاست فاضله می نامد که در باور او، برترین مرتبه سیاست است که از آن به سیاست انبیاء تعبیر می کند. این سیاست بر عام و خاص افراد و بر مصالح آنها در ظاهر و باطن نفوذ دارد .
خالصی گفت: علامه شیرازی برای بیان فلسفه سیاسی خود به تقلید از افلاطون و فارابی از فرضیّه اندامواری اجتماع Organic theory of society استفاده می کند قطب الدین از همین طرحِ اندامواره استفاده می کند، و می گوید؛ "..پادشاه به نسبتِ با جسدِ عالَم چون دل است با جسدِ انسان. زیرا همچنان که هرگاه دل به صلاح باشد، جسد به صلاح باشد، والا.. اگر او را فسادی طاری شود آن فساد به جمله جسد سرایت کند . "؛ چنان که مصطفی (ص) فرمود" إنَّ فی الجسدِ لمُضْغَهٌ إذا صَلُحَتْ صَلُحَ الجسدُ و إذا فَسَدَتْ فَسَدَ الجسدُ الا وهیَ القلبُ..." پادشاه نیز چنان که حکما گفته اند هر گاه به عدل و انصاف و اصلاح خود و رعیّت مشغول باشد، به برکت آن اَمن و خِصْب و رَخْصِ اَسعار و برکت در اَثمار در حیوان و در نسل خاصی آید و اگر ... به خلاف این مشغول باشد، احوالِ ولایت بر خلاف آن باشد که گفتیم.
این استاددانشگاه در ادامه، به تفصیل پیرامون مدینه فاضله از دیدگاه علامه قطب الدین شیرازی پرداخت و تاکید کرد که فلاسفه و اندیشمندان جهان از افلاطون، توماس مور، فرانسیس بیکن، کامپلانا، جیمز هرینگتون، اتین کابه، ولتر، تا فارابی، خواجه نصیر الدین طوسی، شهاب الدین سهروردی، ابن خلدون، قطب الدین شیرازی و... همگی کوشیده اند به توصیف آرمان شهرِ ایده آل و مطلوبشان را مطرح کنند.
او در عین حال گفت: علامه شیرازی می‌گوید" مدینه گاه ضروری باشد و گاه فاضله. اما مدینه ضروری آن باشد، که اجزای آن به تعاون باشند بر بلوغ ضروری، در آنچه به آن باشد قوام ایشان، و زندگانی او و حفظِ حیات او فقط. و اما مدینه فاضله آن است که اهل آن متَعاوَن باشند بر بلوغ افضل اشیایی که به آن وجود انسان باشد، و قوام زندگانی او، و حفظ حیاتِ او. پس قومی دیدند که افضل آن به یسار است و قومی گفتند که آن تمتُّعِ به لذات است و قومی گفتند جمع میان ایشان افضل است.
خالصی همچنین گفت: علامه شیرازی اعتقاد دارد که " مدینه فاضله پیش ایشان آن است که اهل آن متعاون باشند بر بلوغ کمال اخیر، که سعادتِ قُصوا است؛ و از آن جهت لازم است که اهل آن خاصه در فضایل باشند دون سایر المُدُن. چه مدینه که قصد آن تعاون باشد بر بلوغ به یسار، یا بر تمتُّع به لذّات، محتاج نشوند در بلوغ غایت ایشان به جمع فضایل، بَل یاشد که محتاج نشوند و نه نیز به فضیلتی واحده؛ چه ائتلاف و عدلی که به یسار باشد میان ایشان مُستَعمِل باشد آن، آن در حقیقت فضیلت نیست، بلکه آن چیزی است که به عدل ماند، و نه عدل است؛ و همچنان سایر آنچه استعمال می کنند در میان ایشان از آنها که مُجانِس فضایل اند.
این پژوهشگر تصریح کرد: علامه قطب الدین شیرازی بر این باور است که مدینه فاضله را اجتماع گروهی است که همّت ایشان صرف فراهم آوردن خیرات و ازاله شُرور است. مردم این اجتماع به نظر او در دو چیز اشتراک و وفاق دارند؛ اول در آراء و نظرات، دوم در افعال و کردار.
خالصی گفت: مدینه ی فاضله مورد نظر علامه شیرازی در دو چیز وحدت نظر وجود دارد، اول مبدأ و معاد و قوانین ناشی از آن، دوم وحدت نظر در مورد پای بندی و عمل به قواعد حکمت و عقل و عدالت
او ادامه داد: به عقیده ی علامه نظام سیاسی مدینه فاضله آن است که افراد برای رسیدن به کمال خیر و خیرات و سعادت قُصوی یکدیگر را یاری رسانند و سیاست ها و نهادها و هنجارها و رفتارها، جملگی هموارساز آن باشند. چنین نظام و جامعه ای با چنین معیاری خود را از دیگران جدا می کند. در این نظام، طریق وصول به سعادت، اعتدالی است که در مجموعه ارکان و سیاست های خُرد و کلان و اجزای نظام، صورت می گیرد و آن را از افراط و تفریط در نگرش ها و گرایش ها باز می دارد تا تدبیر سیاسی را با تعقل و تدبّر و حکمت سیاسی عجین کند و باز بدارد از بی تدبیری تا نظام مورد هجوم دیگران واقع نشود بلکه سیاستی حکیمانه در همه اجزا و ارکان نظام، جاری سازد تا جامعه را به سوی زندگی متعَقلانه و مُدَّبرانه سوق دهد .
این استاد دانشگاه با بیان اینکه علامه قطب الدین ارکان مدینه فاضله خود را در پنج صنف و گروه بر می شمارد، پیرامون هر یک از این صنوف سخن گفت و خاطرنشان کرد: در خصوص نظریه ی عدالت که از اهدافِ مهمِ تشکیل مدینه فاضله محسوب می شود و از مهم ترین محورهای تلفیق اخلاق و سیاست در اندیشه ایشان به حساب می آید باید گفت که اندیشه ها و افکار علامه قطب الدین برای نیل به این مهم جهت اخلاقی کردن جامعه سیاسی بسیار قابل تأمل و دقت است . می توان گفت که عدالتِ اجتماعی جایگاهی کلیدی در سپهر اندیشه سیاسی هر دو دارد.
خالصی با بیان اینکه علامه شیرازی به ایده ی عدالت توزیعی، معتقداست و برقراری آن را وظیفه دولت مشروع می داند و به هنگام شرحِ محتوای عدالت، تأمین نیازهای اساسی تمامی شهروندان را اصلِ مهم عدالت اجتماعی بر می شمرد، گفت: نوآوری علامه در ترسیم وضعیّت طبیعی جامعه از راه توسل به تجربه ذهنی با ابتکار دیگری همراه شد که در فلسفه سیاسی غرب تا زمانِ دیوید هیوم و جان رالز، شناخته شده نبوده و عبارت است از طرح ایده ای که هیوم آن را زمینه های عدالت نامید.
او اضافه کرد: ایده زمینه های عدالت این طور مطرح می شود که فضیلتِ عدالت در جایی قابل طرح است که شرایطِ معین در جامعه یافت شود و این طور نیست که در هر شرایطی، نیاز به اصول عدالت اجتماعی باشد.
خالصی گفت: بحثِ قطب الدین این است که چون از یک سو انسان ها برای کسبِ زندگی خوب، نیاز به زندگی با همنوعانِ خویش در درونِ جامعه دارند و از سوی دیگر به خاطر خودخواهی و حرص طبیعی، وضعیّتِ طبیعی جامعه، تنازع و افساد است، نه همکاری و اصلاح، سعادت و خیر جامعه در برقراری نظمی عادلانه می باشد که به موجب آن، هر کس آنچه را که استحقاق دارد دریافت کند. جامعه انسانی، هنگامی به صلاح و سعادت می رسد که از اصولِ عدالت تبعیت نماید .
این استاد دانشگاه یادآور شد: بدین ترتیب علامه عدالت را نیازی ضروری برای ساماندهی زندگی اجتماعی انسان ها می داند . زمینه عدالت از دیدگاه این او عبارت است از؛ "اجتماعی بودن طبیعی انسان، خود خواهی و حرص طبیعی انسان و بروز منطقی تنازع انسان ها در جامعه بدون حکومت . "
خالصی گفت: نکته دیگری که این اندیشمند سال ها پیش از جان رالز اعلام می کند اینست که عدالت ضروری ترین فضیلت دست یافتنی برای سازماندهی زندگی اجتماعی است، قطب الدین به دو اصل مهم درباره عدالت توزیعی شامل؛ "برآورده نمودن نیازهای اساسی همگان و رعایت لیاقت های مختلف" اشاره دارد و بر این اساس، اصول عدالتِ توزیعی نزدِ علامه شیرازی عبارت است از؛ "اصل تأمین نیازهای اساس همگان به خیرات مشترک به طورِ برابر و اصل رعایت لیاقت های متفاوت افراد در توزیع خیراتِ مشترک"
  علاقه مندان می توانند برای مطالعه متن کامل مقاله و سخنرانی دکتر محمدرضا خالصی در این موضوع به لینک پیوست خبر مراجعه کنند.
 

http://www.Fars-Online.ir/fa/News/87122/اخلاق-سیاسی-و-سیاست-اخلاقی-در-اندیشه-علامه-قطب-الدین-شیرازی
بستن   چاپ